صنعت نیمههادی (چیپ) تازهترین جبهه درگیری آمریکا و چین در رقابت جهانی است؛ صنعتی که پس از دوران کرونا بیش از پیش در مرکز توجه قرار گرفته است. تمرکز ۶۵درصدی تولید چیپ در تایوان و افزایش تنشها بر سر این جزیره بین ایالات متحده و چین موج نگرانی جدیدی را در کشورهای صنعتی به همراه داشت که توجهات را دوباره به سمت تکنولوژی و تاثیرات آن بر سیاست معطوف کرد.
تاثیر دوسویه تکنولوژی و سیاست جهانی را باید در مفهوم تکنوپلتیک دید. در واقع، تکنوپلتیک اشاره به توسعه تکنولوژی و کنترل آن برای دستیابی به اهداف ژئوپلتیکی دارد. اهمیت این مفهوم تا بدان حد است که نمیتوان تحلیلی از جهان کنونی و ریسکهای برآمده از روندهای نوین بدون توضیح جایگاه و تاثیر تکنوپلتیک بدست داد.
از این رو، تنشهای ژئوپلتیکی بر روند تولید تکنولوژی در مناطق ژئواستراتژیک تاثیری ژرف مینهد. از آنجا که بسیاری از واحدهای تولیدی شرکت چیپسازی TSMC در ساحل غربی در جزیره استراتژیک تایوان، یعنی روبهروی ساحل چین، جای گرفتهاند، پیامد سیر، سویه و گستره تنش میان پکن و واشنگتن در این منطقه بر حوزه تکنوپلتیک حذف نشدنی است. کوتاه اینکه، مثلث تکنوپلتیک در دلِ دریای چین جای گرفته است.
چیپهای رایانهای که خروجی نهایی صنعت نیمههادی است، امروزه تقریبا در تمامی وسایل و صنایع مورد استفاده قرار میگیرد. در این باره میتوان از ECU خودروی قدیمی که در پارکینگ خانه قرار گرفته تا یخچال و وسایل آشپزخانه تا گوشی هوشمندی که خود به تنهایی، به صورت همزمان از چندین چیپ مجزا استفاده میکند، نام برد.
بیتردید، این صنعت یکی از کلیدیترین و در عین حال غیرقابل دسترسترین بخش از زنجیره تولید و هسته اصلی تکنولوژی در جهان است. حتی تقویت هوش مصنوعی نیز عمدتا از طریق یادگیری ماشینی (Machin Learning) انجام میشود. هر چه داده بیشتری پردازش شود، هوش مصنوعی قویتری خواهیم داشت. این فرایند یادگیری نیازمند بروزترین چیپها (مانند DGX H۱۰۰ محصول شرکت NVDIA ) است. پیشرفت CHAT GPT نیز همگی بر پایه این رویه است.
صنعت چیپ شامل دو فاز مجزا است؛ فاز اول، روند طراحی چیپ مدنظر است که اتفاقا این صنعت نیز به بخش طراحی آن اختصاص یافته و توسط شرکتهای مهندسی واقع در آمریکای شمالی و اروپای غربی انجام میشود که از مهمترین آنها شرکتهای آمریکایی Intel، IBM، AMD و Qualcomm و شرکت برتانیایی IRM را میتوان نام برد. فاز دوم شامل روند تولید و سر هم کردن است که به کشورهای آسیای شرقی همانند UMC ,TSMC و Samsung محول شده است.
در صنعت چیپ، بعد از اتمام روند طراحی چیپ وارد مرحله تولید (Manufacturing) و سرهمبندی (Assembly) میشود. این مرحله دشوار و زمانگیر شامل پرینت لیزری ترانزیستور روی وافر سیلیکونی در Room Clean های مخصوص و بعد از آن سرهم بندی قطعات مورد نیاز اطراف چیپ برای مشتری نهایی است. مراحل ذکر شده، علاوه بر سرمایهگذاری بسیار، نیازمند فناوریهای خاص و بازه زمانی طولانی برای به بار نشستن است که باعث عدم ورود شرکتهای کوچک خصوصی و بسیاری کشورها به این روند شده است.
بیش از ۶۵درصد تولید چیپ در تایوان، ۱۶درصد در کرهجنوبی (شرکتهای سامسونگ و (SK HYNIX و ٩درصد در ژاپن (کنون و نیکون) تولید میشود. سهم کلی ۶۵درصد تایوان در چیپسازی، در چیپهای پیشرفته (زیر ۱۲ نانومتر) به بیش از ۹۰درصد میرسد که چرایی اهمیت این جزیره را در رقابت چین و آمریکا نشان میدهد. جزیرهای که چین همچنان بخشی از خاک خود میداند و آمریکا نیز در کنار پذیرش الگوی چین واحد، به طور غیررسمی مانع اتحاد این دو میشود.
چین با مشاهده محدودیتهای وارده از جانب طرفین غربی، در مسیر توسعه صنعت تولید خود، با تمرکز بر بزرگترین مجموعه چیپسازی این کشورSMIC گذاشته است. این شرکت در سالهای گذشته با جذب متخصصان از تایوان همانند لیانگ مونگ سونگ و چیانگ شنگیی توانسته در سال گذشته به تکنولوژی ۷ نانومتری رسد.
هرچند این فناوری به کیفیت معادل ۷ نانومتری تایوان که خود در سال پیش رو، عرضه مدلهای ۳ نانومتری را آغاز میکند، نیست. این مسئله دشواری پیشرفت در تکنولوژی و در نتیجه اهمیت انتقال فناوری را از سایر کشورها را در مسیر توسعه پایدار نشان میدهد. با وجود تخصیص بودجه بالا و افزایش سطح زیرساختی توسط دولت چین، موانع بسیاری در مسیر این کشور جهت جبران این فاصله موجود دارد. در صنایع چند بخشی مانند صنعت نیمه هادی، محصول نهایی خروجی چندین صنعت مختلف وابسته به یکدیگر است. این امر ایجاد یک خط تولید کامل از صفر تا صد را در یک منطقه یا کشور با دشواریهای بسیار مواجه میسازد. علاوه بر این، فشارهای آمریکا مانع فروش فناوریهای مورد استفاده در این صنعت به چین در ماههای گذشته بوده است.
افزایش تنش در تنگه تایوان به نگرانی در میان کشورهای صنعتی انجامیده است. آمریکا کوشیده با فشار بر شرکتهای تولیدکننده تجهیزات مورد نیاز ساخت چیپهای پیشرفته از همکاری این شرکتها با چین جلوگیری کند. اگرچه تعداد انگشت شماری از کشورها از جمله چین، ژاپن و آلمان نیز تکنولوژی لازم برای ساخت این تجهیزات را دارا هستند، این فناوری به دو نوع DUV و EUV میشود که فناوری EUV مورد استفاده در صنایع نظامی و قطعات پیشرفته رایانهای تنها توسط شرکت هلندی ASML تولید میشود؛ زیرا این شرکت تنها تولیدکننده دستگاه ساخت چیپ با فناوری EUV است.
همچنین، آمریکا از سه طریق مانع پیشرفت چیپسازی چین شده است: ۱- تحریم فروش تجهیزات ساخت چیپ ASML هلند، ۲- جلوگیری از سفارشگیری چیپسازی تایوان (TSMCو(UMC از شرکتهای چینی از جمله هوآوی و ۳- جلوگیری از فروش چیپهای پیشرفته مثل چیپهای مورد استفاده در هوش مصنوعی توسط شرکتهای آمریکایی به چین. هرچند برخی از این محدودیتهای ایالات متحده هنوز اعمال نشده، اما به خاطر شروع این روند چین این روزها به سرعت در حال خریداری چیپ و تجهیزات لازم برای ساخت آن از طرق مختلف است.
تا پیش از این، رقابت قدرتهای بزرگ محدود به حوزههای نظامی و اقتصادی بود. اما رقابت چین و آمریکا را باید از دریچه تکنوپلتیک نیز دید. انتقال فناوری غربی ساخت چیپ به آسیای شرقی برای مهار پکن و مسکو کمونیست بود. امروزه اما نگرانی غرب باعث اعمال محدودیت در انتقال تکنولوژی شده است.
در صورت افزایش تنشها در دریای چین جنوبی بر سر مالکیت تایوان، امکان قطع تقریبا کامل زنجیره تولید چیپهای پیشرفته با توجه به سهم تایوان در این زمینه وجود دارد. نکته بعدی سرریز شدن اثر هرگونه اختلال در زنجیره صنعت چیپسازی به بسیاری صنایع دیگر مانند خودروسازی، تولید لوازم خانگی، گوشی هوشمند، رایانه شخصی و ابررایانه و سرویسهای ابری و... است که میتواند درجه جدیدی از رکود اقتصادی را بر جهان باز کرده و زندگی روزمره ما را مختل کند. گذشته از این، محدودیتهای وارده بر چین در سالهای اخیر در زمینه فناوری چیپ، میتواند انگیزه مضاعفی را برای این کشور در بازپسگیری تایوان و از طریق آن، ایجاد تغییر بنیادین در رقابت هژمونیک به همراه داشته باشد. این رویکرد غرب به چین موجب شده تا این قدرت شرقی، نگران جایگاه بلندمدت خود در دنیای فناوری شده و در دو دهه گذشته با سرمایهگذاری چند میلیارد دلاری و ارائه وامهای مختلف به شرکتهای خصوصی و دولتی، سعی در شکوفایی ملی این صنعت داشته باشد. بزرگترین موفقیت این راهبرد چند ساله شرکت SMIC اشاره شده است.
پیش از فروپاشی شوروی، رقابت قدرتهای بزرگ ورای اقتصاد، عمدتا محدود به کانالهای نظامی، اطلاعاتی و امنیتی بود. اما اکنون رقابت هژمونیک چین و ایالات متحده در کانالهای متفاوتی همچون فناوری وزن بیشتری یافته است. جزئیات یاد شده از رقابت اخیر چین و امریکا، نمایانگر جایگاه محوری بحث انتقال فناوری در رقابت و مذاکرات بینالمللی است.
گذشته از این، اکثر فناوریهای مربوط به ساخت چیپ در آسیای شرقی در نیمه دوم قرن ۲۰ توسط این کشورها طی روند مذاکرات بینالمللی با کشورهای غربی بدست آمده، همان کشورهایی که امروزه از روی نگرانیهای استراتژیک، رویکرد متفاوتی را در قبال سایر کشورها اتخاذ و در مسیر اعمال محدودیت در انتقال فناوری و افزایش ظرفیت تولید خود گام برداشته است.
در زمانهای که کشورهای منطقه در شرکتهای تکنولوژی سرمایهگذاری میکنند، ایران اما هیچگونه فناوری در زمینه طراحی و تولید چیپ نداشته و حتی تجهیزات امنیتی-نظامی کشور وابستگی تام به چیپهای وارداتی دارد. جای شگفتی نیست که تنش در تنگه تایوان اثری مستقیم بر اقتصاد و امنیت کشور دارد. به راستی تیمهای دیپلماسی در دهههای گذشته در کدامین صنعت پیشرو توانستهاند از طریق مذاکرات امتیازی در انتقال فناوری کسب کنند؟ آیا درکی از تولید قدرت در تکنوپلتیک دارند؟
تبادل نظر