۲۲ تیر ۱۴۰۲ - ۱۸:۳۸

ممکن است فکر کنید هرچه ارزش پول یک کشور بیشتر باشد بهتر است اما این ماجرا تهدیدی برای صادرات کشورهای محسوب می‌شود و تلاش دولت‌ها برای کاهش ارزش پولشان در نهایت نه تنها به نوعی جنگ ارزی منتهی می‌شود بلکه تجارت آزاد را هم تهدید می‌کند.

کشورها اغلب در تلاش برای تقویت صادرات و در نهایت اقتصاد، سعی در تضعیف پول خود دارند. با این حال، هنگامی که یک کشور این کار را انجام می‌دهد، سایرین نیز می خواهند از آن پیروی کنند و جنگ ارزی می‌تواند رخ دهد، همانطور که در قسمت دیگری ذکر شد. 

با این حال، هنگامی که کاهش ارزش پول دیگر جواب نمی‌دهد و اقتصاد همچنان ضعیف عمل می کند، سیاستمداران می خواهند کسی را به عنوان مقصر بیابند که معمولاً انتخابشان کشورهای دیگر است! به این ترتیب دولت‌ها شروع به اتخاذ سیاست‌های انزواطلبانه می‌کنند که تجارت را محدود می‌کند. طرز فکر آن‌ها حول این ایده می چرخد که با محدودکردن تجارت بین‌المللی، مشاغل را در کشور خود نگه می‌دارند و در نتیجه به کشور کمک می‌کنند. با این حال تجارت بین المللی اغلب راه حلی عالی برای غلبه بر ناکارآمدی‌ها است. به عنوان مثال، باید واضح باشد که چرا سوئیس به دلیل مسائل آب و هوایی بهتر است به جای کشت پرتقال، آن را از یونان وارد کند، یا چگونه اگر کشورهای ثروتمند واردات کالاهایی که تولیدشان ساده است را از کشورهایی با هزینه نیروی کار ارزان‌تر متوقف کنند و در عوض آن کالاها را خودشان تولید کنند، این محصولات ممکن است به طور مسخره‌ای گران شوند. این مانند استخدام یک دانشمند موشکی با دستمزد ساعتی ۳۰۰ دلار است برای تمیز کردن خانه. شما می توانید آن را انجام دهید، اما این هدر دادن پول است. 

به راحتی می توان فکر کرد که کشورها به سادگی می‌توانند واردات خاصی را محدود کنند و بقیه چیزها خوب خواهد بود، اما زمانی که کشور A یک سیاست انزواطلبانه را علیه کشور B اجرا کند، کشور B نیز تلافی‌جویی خواهد کرد. بنابراین، در دنیای واقعی، سیاست‌های انزواطلبانه به دلایل سیاسی بیش از حد پیش می‌روند. خطر اصلی نباید تعجب آور باشد. جنگ‌های تجاری می‌توانند به تدریج منجر به افزایش تنش‌ها بین کشورها شوند و از این رو جنگ‌های واقعی را به وجود آورند.