ممکن است در نظر شما کنترل جریان سرمایه، نظارت بر نحوه خروج سرمایه از کشورها باشد اما جالب است بدانید اغلب کشورها سختگیریهایی هم در مورد ورود سرمایه به کشورشان دارند. این کار چه دلایل و عواقبی دارد؟
از طریق کنترل جریان سرمایه، دولتها میکوشند خروج پول از کشور را محدود یا متوقف کنند -یعنی همان خروج سرمایه- و همچنین بر میزان ورود پول به کشور، یعنی ورودی سرمایه تأثیر گذارند. چرا آنها این کار را انجام میدهند؟
خوب، یک: آنها سعی میکنند خروج سرمایه را محدود کنند، زیرا وقتی مشکلی پیش بیاید به سرعت همه مردم به هراس میافتند، مانند اتفاقی که پس از بحران بانکی قبرس در سال ۲۰۱۳ رخ داد. اگر فرض کنیم یک بانک بزرگ در کشور A تعطیل شود، بسیاری از شهروندان دیگر به سایر بانکها هم اعتماد نخواهند کرد و تصمیم میگیرند که احتمالاً سپردههای خود را به بانکهای خارجی منتقل کنند. این ترس به ویژه با توجه به ماهیت ذخیره کسری سیستم بانکی می تواند سایر بانکهای محلی را ورشکست کند. بنابراین، کشورها سعی میکنند جریانهای خروجی را با موارد زیر محدود کنند:
یک: جریمه کردن آنها، مثلاً از طریق مالیات.
دو: تعیین محدودیت برای اینکه چه مقدار سرمایه میتواند خارج شود
سه: فقط اجازه خروج تحت شرایط خاص مانند داشتن تعهدات تجاری
چهار: غیرقانونی ساختن کلی انتقال پول به خارج از کشور و غیره.
کشورها همچنین سعی میکنند جریان ورودی سرمایه را هم محدود کنند، زیرا مثلاً از به اصطلاح پول داغ سفتهبازی میترسند. منظور، سرمایه سفته بازانهای است که به سرعت وارد کشور می شود اما در صورت بروز مشکلات به همان سرعت از کشور خارج می شود و با این کار حتی مشکلات را عمیقتر میکند. کشورها در مقابل چنین میکنند:
یک: ممنوعیت ورود کوتاهمدت سرمایهها؛ به عنوان مثال شیلی از سال ۱۹۷۸ سرمایهگذاری خارجی با سررسیدهای کمتر از ۲۴ ماه را غیرمجاز کرد.
دو: جریمه کردن جریانهای ورودی، کاری که شیلی هنگام بازگرداندن کنترلهای ورودی در سال ۱۹۹۱ انجام داد و آنهایی را که سرمایهشان را وارد کرده بودند، مجبور به سپردهگذاری ۲۰ درصد از سرمایهشان با نرخ بهره صفر کرد. این لیست میتواند ادامه پیدا کند.
در حالی که کنترل جریان سرمایه میتواند بخشی از استراتژی کوتاهمدت برای مهار خسارت برای یک کشور باشد، اگر همه کشورها این کار را انجام دهند، اوضاع میتواند بسیار پیچیده شود.