رویدادهای اخیر در منطقه قرهباغ کوهستانی (منطقه عمدتاً ارمنینشین در داخل قلمرو جمهوری آذربایجان) حاکی از آن است که دولت باکو با توجه به شرایط سیاسی موجود، شامل پشتیبانی برخی دولتهای قدرتمندتر از جمله ترکیه از اهداف ژئوپلیتیکی این دولت، درگیری روسیه در بحران اوکراین و تحریمهای اقتصادی علیه ایران، همچنان درصدد تحقق اهداف و بیشینهسازی منافع ژئوپلیتیکی خود در قفقاز جنوبی است. رئیسجمهور این جمهوری بارها بر این ادعا تأکید کرده است که دولت جمهوری آذربایجان نه تنها به قرهباغ و زنگزور (استان سیونیک ارمنستان) میاندیشد، بلکه درصدد بازگشت آذربایجانیهای مهاجر به ایروان پایتخت ارمنستان است و در همین راستا، بعضاً این کشور را با عنوان آذربایجان غربی نیز خطاب کرده است. چنین ادعاهای مداومی از سوی بالاترین مقام رسمی جمهوری آذربایجان نشان از واقعی بودن چنین اهداف و راهبردهای ژئوپلیتیکی در اذهان مقامات حاکم بر این کشور دارد. عملیاتی شدن و تداوم اثربخش چنین اقداماتی میتواند تهدیدات علیه ایران را از حالت غیرمستقیم فعلی به حالت کاملاً مستقیم تغییر دهد. در همین راستا اهمیت بسیار بالای مرز زمینی کوتاه حدوداً ۴۰ کیلومتری بین ایران و ارمنستان را میتوان به طور خلاصه در محورهای زیر بیان کرد:
مسیر ارتباطات بیواسطه اقتصادی
با توجه به اینکه ایران در کنار گرجستان، یکی از دو همسایه ارمنستان است که با این کشور قفقاز جنوبی، روابط سیاسی نرمالی را تجربه میکند و با توجه به پتانسیلهای بسیار بالای صادراتی ایران در مقایسه با گرجستان، بازار ارمنستان میتواند مقصد مناسبی جهت عرضه کالاهای ایرانی تلقی گردد و این صادرات و واردات به نفع هردو دولت و ملت تمام شود. این در حالی است که در صورت حذف مرز ایران و ارمنستان، این تنها گرجستان خواهد بود که خواهد توانست به عنوان کشور همسایه یا به عنوان مسیر ترانزیتی از اوراسیا و اروپا، نیازهای ارمنستان را تأمین کند؛ در نتیجه، احتمالاً ارمنستان به سمت کوتاه آمدن بیشتر در مقابل ترکیه به عنوان دیگر همسایه قدرتمند خود خواهد رفت. بدین ترتیب، ایران ضمن از دست دادن بازار ارمنستان، به تدریج شاهد کاهش قرابتهای سیاسی خود با ایروان و تبدیل این دولت به یکی از دولتهای نزدیک به آنکارا و اقماری آن خواهد بود.
مسیر ارتباطات تاریخی - فرهنگی
ایران و ارمنستان به لحاظ تاریخی و در طول چند هزار سال، ارتباطات دوجانبه گسترده و فراوانی را از جمله در زمینه فرهنگی تجربه کردهاند. امروزه در زبان ارمنی، واژگان بسیاری با ریشه ایرانی وجود دارند و مسجد کبود ایروان نمونه عالی معماری ایرانی در قلب ارمنستان است. در طرف مقابل نیز کلیساهای آذربایجان ایران که به ثبت جهانی رسیدهاند و کلیساهای ارمنی تهران و اصفهان از نمونههای عالی معماری ارمنی در جهان هستند. ارمنیها همچنین به عنوان اقلیتی تأثیرگذار، نقش مهمی در ترقی فرهنگی ایران به خصوص در دو عصر صفوی و قاجار برعهده داشتهاند. در همین راستا، امروزه کرسی ایرانشناسی در ایروان فعال است و زبان و ادبیات فارسی در مدارس منتخب این کشور برای ایراندوستان تدریس میگردد. در طرف مقابل نیز زبان و ادبیات ارمنی در مدارس و دانشگاههای منتخب ایران به خصوص در شهرهای تهران، اصفهان و تبریز که مهمترین مراکز تجمع اقلیت ارمنی ایران هستند، تدریس میشود. بر همین اساس، علاوه بر تورهای گردشگری زمینی، پروازهای منظم هفتگی نیز از مبدأ تهران و تبریز به مقصد ایروان و بالعکس برقرار است و این امر به رونق گردشگری بین دو کشور منجر شده است. این مراودات تاریخی و فرهنگی به نزدیکی بیشتر دو ملت منتهی میشود و ارمنستان را به یکی از بیحاشیهترین همسایگان ایران تبدیل میکند. در نتیجه، قطع مرزهای دو کشور میتواند ضربهای اساسی بر این روند تاریخی و رو به رشد تبادلات فرهنگی وارد سازد.
مسیر جایگزین ترانزیتی بین ایران با اوراسیا و اروپا
ارمنستان یکی از کشورهایی است که میتواند ایران را به صورت زمینی به اوراسیا و اروپا وصل کند. هرچند مرز ایران و ارمنستان بسیار کوتاه است؛ اما میتواند جایگزینی برای مرزهای طولانیتر این کشور با ترکیه و جمهوری آذربایجان تلقی شود. در صورت حذف مرز ارمنستان با ایران، به دلیل گسترش روزافزون روابط ترکیه و جمهوری آذربایجان و تأکید بر شعار یک ملت، دو دولت از سوی مقامات این دو کشور، آنکارا ممکن است در صورت بروز هرگونه اختلاف با ایران، بخواهد ترانزیت زمینی از این کشور به مقصد اوراسیا و اروپا را با مشکلات و موانع جدی مواجه سازد. سادهترین مورد آن میتواند افزایش چشمگیر تعرفههای گمرکی حتی در شرایط عادی و به دور از تنش باشد. این در حالی است که وجود مرز مشترک زمینی با ارمنستان و کمک بخش دولتی و خصوصی ایران به ارتقای کیفیت مسیر ترانزیتی بین تبریز - مرز نوردوز - ایروان، میتواند نقش مسیر جایگزین را بازی نماید و آنکارا و باکو را در راستای جلب رضایت ایران جهت استفاده از مسیرهای داخلی خودشان متقاعد نماید.
مسیر ارتباطات فرهنگی - سیاسی بین ایران با اوراسیا و اروپا
ارمنستان به عنوان تنها همسایه مسیحی دارای مرز زمینی با ایران، تنوع مذهبی در بین همسایگان کشور را تضمین میکند. ملت ارمنستان همچون ملت گرجستان، یکی از ملل قدیمی اوراسیایی و اروپایی هستند و با وجود جمعیت کم، خط، زبان، تاریخ، گرایش مذهبی و فرهنگ مختص به خود را دارند. این ملت، اولین ملتی هستند که آیین مسیحیت را به عنوان آیین ملی خود پذیرفتهاند و از جایگاه ویژهای در بین ملل اوراسیایی و اروپایی برخوردارند. کلیسای حواری ارمنی (کلیسای گریگوری) نیز یکی از ۶ کلیسای دارای اسقف مستقل در بین کلیساهای ارتدکس مشرقی است. گسترش تعاملات فرهنگی با ارمنستان و مدیریت این روابط میتواند ایران را در زمینه مدیریت روابط فرهنگی و حتی سیاسی خود با کشورهای مسیحی و بهبود روابط با این کشورها یاری دهد. روابط حسنه بین تهران و ایروان میتواند بهانهجویی برخی دولتهای غربی علیه ایران با اتهام افراطگرایی مذهبی از سوی تهران را ملغی سازد. این امر نشانگر آن است که ایران مایل به داشتن روابط حسنه با همه دولتهای به رسمیت شناخته شده، فارغ از گرایش مذهبی آنهاست.
پیشگیری از تکمیل حلقه محاصره شمالی - جنوبی ایران
ترکیه با ایجاد سازمان دولتهای ترک که قلمرو جغرافیایی آن از آناتولی و قفقاز تا آسیای مرکزی ادامه دارد، به دنبال رهبری این دولتهای ۶ گانه و تعریف جایگاهی ویژه برای خود در بین دولتهای ترکزبان، همچون جایگاهی است که عربستان سعودی در جهان عرب برای خود قائل است. این امر به پیدایش یک اتحاد دولتی قومیتپایه در امتداد مرزهای شمالی ایران، همچون نمونه مشابه آن در مرزهای جنوبی کشور منجر خواهد شد؛ در نتیجه، قدرت بازیگری ترکیه نیز همچون دیگر رقیب سنتی ایران در منطقه یعنی عربستان سعودی بالا خواهد رفت. این اتفاق همچنین به قطع ارتباطات زمینی (از طریق ارمنستان) و احتمالاً بعدها آبی (از طریق دریای خزر) بین ایران و اوراسیا منتج خواهد شد. این امر را میتوان با سیاست سد نفوذ شوروی (کانتینمنت) در دوره جنگ سرد مقایسه کرد. در آن دوره، پیمانهای ناتو، سنتو و سیتو علیه شوروی به وجود آمدند؛ در عصر حاضر نیز شورای همکاری خلیج فارس و سازمان دولتهای ترک با حمایت پیدا و پنهان ایالات متحده آمریکا، قصد سد نفوذ ایران را از سمت شمال و جنوب دارند. بدین ترتیب، همانگونه که نفوذ ایران در شبهجزیره عربستان به واسطه سازمان همکاری خلیج فارس بسیار کاهش یافته است، دامنه نفوذ این کشور در جمهوریهای آسیای مرکزی و قفقاز نیز کاهش خواهد یافت؛ و ترکیه که نزدیک به غرب است، جایگزین شوروی و روسیه در این مناطق خواهد شد.
پیشگیری از محاصره سر ایران
شمالغرب ایران شامل استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان به دلیل اهمیت فراوانی که برای این کشور دارد، به سرِ ایران شهرت یافته است. این منطقه با ۱۰ میلیون نفر جمعیت، به طور عمده محل سکونت قومیت آذربایجانی ایران است. در صورت حذف مرز ارمنستان با ایران، کنترل جانب دیگر مرزهای شمالغرب کشور از ارومیه تا ماکو (جهت جنوبی - شمالی)، از ماکو تا پارسآباد (جهت غربی - شرقی: کل مرز ایرانی ارس) و از پارسآباد تا آستارا (جهت شمالی - جنوبی) در دست آنکارا و متحد آن یعنی باکو خواهد بود. در این صورت، این منطقه مهم عمدتاً آذربایجانینشین به صورت یک برآمدگی در داخل محدوده تحت کنترل این دو دولت همسایه قرار خواهد گرفت. تحقق این امر میتواند امنیت و تمامیت ارضی این بخش مهم از کشور را با خطراتی مواجه سازد. در نتیجه، همانگونه که اعطای باریکه قرهسو از سوی رضاشاه پهلوی به ترکیه، پس از ۹۰ سال زمینهساز تلاش آنکارا و باکو جهت اتصال زمینی نخجوان به بخش اصلی جمهوری آذربایجان شد؛ بیتفاوتی نسبت به وضعیت زنگزور نیز میتواند در آیندهای دور یا نزدیک سبب طمعورزی دولتهای همسایه به سرِ ایران شود.
پیشگیری از کاهش نقش ایران در تحولات قفقاز جنوبی
ایران با دو کشور قفقاز جنوبی شامل جمهوری آذربایجان و ارمنستان دارای مرز مشترک است. روسیه نیز با دو کشور قفقاز جنوبی (جمهوری آذربایجان و گرجستان) هممرز است. اما ترکیه با هر ۳ کشور این منطقه مرز مشترک دارد. همین وضعیت به نقشآفرینی بیشتر آنکارا در مقایسه با دیگر رقبای خود در قفقاز جنوبی منجر شده است. حذف مرز ایران با ارمنستان، نقشآفرینی محدود فعلی را نیز از دست ایران خارج کرده و بر نقشآفرینی بالای ترکیه در این منطقه خواهد افزود. درواقع، ارمنستان مجبور خواهد شد به سمت تنها قدرت همسایه خود یعنی ترکیه گرایش پیدا کند و بدین ترتیب، روابط راهبردی ترکیه با جمهوری آذربایجان و گرجستان به ارمنستان نیز تسری پیدا خواهد کرد. این مسئله علاوه بر ایران به ضرر دیگر قدرت منطقه یعنی روسیه نیز خواهد بود، ترکیه جایگاهی بلامنازع در قفقاز جنوبی پیدا خواهد کرد و زمینه جهت تسری این قدرت آنکارا به آسیای مرکزی نیز فراهم خواهد شد. این در حالی است که ایران میتواند با حفظ مرز فعلی خود با ارمنستان و تقویت همزمان روابط با جمهوری آذربایجان و ارمنستان، در راستای بینیازی ایروان از وابستگی به آنکارا قدم بردارد. در این صورت، تهران نیز میتواند همچون آنکارا که روابط گرمی با دو پایتخت قفقاز جنوبی (باکو و تفلیس) دارد، با تکیه بر روابط گرم خود با باکو و ایروان، بر دامنه نقشآفرینی خود در قفقاز جنوبی بیفزاید و از تبدیل شدن این منطقه مهم همسایه به حیاط خلوت ترکیه جلوگیری نماید.
دسترسی ایران به قرهباغ کوهستانی جهت انجام صادرات
منطقه عمدتاً ارمنینشین قرهباغ کوهستانی در بخش جنوبغربی جمهوری آذربایجان، از سال ۱۳۷۰ و همزمان با فروپاشی شوروی، اعلام استقلال کرده است. دلیل ارمنیهای قرهباغ برای جدایی از آذربایجان شوروی، این است که آنها صرفاً در ترکیب شوروی، حاضر به قبول قدرت باکو بودهاند و پس از انحلال اتحاد شوروی، قرهباغ کوهستانی نیز همچون جمهوری آذربایجان میبایست مستقل میشد. این اختلافات سیاسی بین باکو و خانکندی (مرکز قرهباغ کوهستانی) در طول ۳۲ سال گذشته تداوم داشته است و دو جنگ اول قرهباغ (۱۹۸۸-۱۹۹۴: پیروزی ارمنیها) و دوم قرهباغ (۲۰۲۰: پیروزی جمهوری آذربایجان) را در پی داشته است. به نظر میرسد این اختلافات از طریق زور حلناشدنی هستند و نیاز به سالها همزیستی مسالمتآمیز بین این دو ملت قفقاز جنوبی وجود دارد تا مجدداً ارتباطات گذشته بین آنها برقرار شود. در نتیجه، با در نظر نگرفتن جمهوری آذربایجان و ارمنستان، ایران کشوری است که کمترین مسافت را با قرهباغ کوهستانی دارد و همانگونه که در تأمین واردات ارمنستان نقش مهمی را ایفا میکند، میتواند مهمترین کشوری باشد که صادرات به قرهباغ کوهستانی را نیز از طریق مرز نوردوز انجام میدهد. با توجه به اینکه ارمنیها از کالاهای ایرانی استقبال میکنند، این ارتباطات اقتصادی به سود هردو طرف خواهد بود. البته با توجه به حساسیتهای جمهوری آذربایجان در این زمینه، تهران میتواند با باکو جهت تأمین نیازهای بشردوستانه قرهباغ کوهستانی هماهنگ شود.
پیگیری مؤثرتر حقآبه کشورهای پاییندستی حوضه ارس
رودخانه ارس، رودخانهای فرامرزی بین ۴ کشور ایران، ترکیه، جمهوری آذربایجان و ارمنستان است. اخیراً به دلیل گسترش سدسازیها از جانب ترکیه در بالادست این رودخانه، احتمال کاهش منابع آب ورودی به کشورهای پاییندستی از جمله ایران مطرح شده است. دشت مغان در شمال استان اردبیل به دلیل خاک مرغوب و حاصلخیز و آب و هوای مناسب جهت کشاورزی، از قطبهای مهم کشاورزی در ایران است که به آب ارس وابسته است. سدسازیهای ترکیه و کاهش آب ورودی به ایران و از جمله دشت مغان میتواند تولیدات کشاورزی در این منطقه و به تبع آن، امنیت غذایی شمالغرب کشور را با خطر جدی مواجه سازد. جمهوری آذربایجان که در جانب دیگر ارس واقع شده است، سعی در برآوردن نیازهای آبی خود از طریق رودخانه کورا (کُر) و انتقال آب از این رودخانه حتی به دشتهای کشاورزی واقع در حوضه ارس را دارد. باکو بیشتر جهت بهرهبرداری از انرژی برقآبی حاصل از سدهای خداآفرین و قیزقلعهسی است که با ایران همکاری دارد. با توجه به طول اندک رودخانه کورا در داخل خاک ترکیه و اینکه آنکارا از این رودخانه بهرهبرداری خاصی انجام نمیدهد؛ همچنین با عنایت به اینکه جمهوری آذربایجان در کورا برخلاف ارس با ارمنستان مشترک نیست و ارمنستان در بالادست آبی این کشور قرار ندارد که بخواهد علیه آن اقدامات سوء آبی انجام دهد، سرمایهگذاری جمهوری آذربایجان روی کورا به جای ارس قابل درک است. اما کشور ارمنستان نیز همچون ایران به اقدامات آبی ترکیه در بالادست ارس بدبین است. ایروان در سالهای اخیر اقداماتی را جهت انتقال آب ارس به بخشهای شمالی و قابل کشاورزی این کشور و از جمله برای افزایش حجم دریاچه سوان انجام داده است. کاهش آب ارس میتواند به ضرر ارمنستان و حقآبه آن نیز تمام شود. حذف مرز ارمنستان با ایران از سویی میتواند امکان بهرهبرداری ایروان از آب ارس و انتقال حقآبه این کشور را ناممکن سازد و از سوی دیگر، با حذف موقعیت بالادستی ارمنستان و رفع نگرانیهای جمهوری آذربایجان درباره کمیت و کیفیت آب ارس، باکو ممکن است به فکر بهرهبرداری بیشتر از آب ارس برآید و دشت مغان ایران با مشکلات بیشتری مواجه شود. به طور کلی، حذف ارتباط ارمنستان با ارس میتواند به اتحاد هرچه بیشتر آنکارا و باکو، این بار در زمینه منابع آب فرامرزی بینجامد. این امر میتواند به تنهاتر شدن ایران در حوضه ارس و از دست دادن ارمنستان به عنوان کشوری که به توازن قدرت آبی در حوضه کمک میکرد منجر شود. در نتیجه، افزایش قدرت آبی ترکیه در ارس در راستای تحقق هیدروهژمونی (آبچیرگی) آنکارا در حوضه ارس ممکن است تحقق یابد.
تبادل نظر