میان دموکراسی و اقتصاد آزاد چه رابطهای وجود دارد؟ آیا میتوان توسعه اقتصادی را بدون تجربه دموکراسی تجربه کرد و برعکس؟ آیا آنچه در کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی شاهد بودیم و آن ظهور اقتصاد آزاد و دموکراسی با فاصله کم و بیش نزدیک به هم بود، صرفا یک تقارن بوده است؟ آیا شکوفایی اقتصادی کشورهایی مانند چین، مالزی و همینطور کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بدون تجربه دموکراسی پایدار است؟ رضا بخشیآنی و فائز دینپرستی به این سوالات پاسخ میدهند.
میان دموکراسی و اقتصاد آزاد چه رابطهای وجود دارد؟ نظریه غالب میگوید که اقتصاد آزاد و دموکراسی دو وجه واقعیتی یگانه هستند. همچنانکه عناصر اصلی دموکراسی یعنی آزادی، رقابت، قرارداد و غیره عناصر اصلی اقتصاد آزاد هم به حساب میآیند. در مقابل برخی از نظریهپردازان هم بر این باورند که چنین نیست و آنچه ما در مثلا اروپای غربی و آمریکای شمالی در خصوص ظهور دموکراسی و اقتصاد آزاد با فاصلهای کم و بیش اندک شاهد بودیم، صرفا یک تقارن و یک حادثه تاریخی بوده است. شاید شاهد چنین ادعایی را بتوان از کشورهایی مانند چین، مالزی، سنگاپور و اخیرا کشورهای عربی حاشیهی خلیج فارس آورد. در این کشورها لزوما اقتصاد آزاد و دموکراسی با هم همراهی ندارند. اما آیا رشد اقتصادی حاصل شده در این کشورها پایدار است؟ آیا در ایران نیز میتوانیم رشد و توسعه اقتصادی را بدون دموکراسی تجربه کنیم؟ برای بررسی این موضوع با رضا بخشیآنی، تحلیلگر اقتصاد و فائز دینپرستی، تحلیلگر اقتصاد سیاسی گفتگو کردیم.
نسخه صوتی این نشست را اینجا بشنوید: