اکونومیست در ادامه این گزارش با ابراز نگرانی نسبت به بازگشت جنگ به قاره اروپا آورده است: از آنجایی که بازگشت جنگ به این قاره نگران کننده بوده است، یک تهاجم موفقیتآمیز که پاداش ژئوپلیتیکی برای پوتین داشته باشد نتایج بسیار بدتری خواهد داشت. شکست اوکراین برای غرب را میتوان یک لحظه مدرن سوئز قلمداد کرد.( بحران سوئز در سال ۱۹۵۶، زمانی رخ داد که بریتانیا به همراه فرانسه و اسرائیل برای بازپسگیری کنترل کانال سوئز به مصر حمله کردند. این یکی از مهمترین اپیزودهای تاریخ بریتانیا پس از ۱۹۴۵ بود. نتیجه آن وضعیت رو به افول بریتانیا را برجسته کرد و آن را به عنوان یک قدرت جهانی رده دوم تایید کرد.) در سالهای اخیر آمریکا و اروپا با ارائه کمکهای اخلاقی، نظامی و مالی به متحد خود در دو سال اخیر، شاید به طور ناخواسته، اعتبار خود را به خطر انداختهاند. اینکه آنها گاهی هم در ارائه این حمایتها مخالفتهایی داشتهاند، اوضاع را بدتر و نه بهتر کرده است. به این ترتیب که این رویکرد در میان شکاکان به سیاستهای لیبرال، این موضوع را تایید کرده است که دموکراسیها فاقد آن چیزی هستند که برای دفاع از منافع خود لازم است.
این گزارش همچنین با ابراز نگرانی نسبت به قدرت گرفتن کشورهایی مانند روسیه و چین در ارتباط با تمایل کشورهای جنوب جهانی به آنها هشدار داده و بیان کرده است: جورج رابرتسون، رئیس سابق ناتو، هشدار داده است که اگر اوکراین شکست بخورد، دشمنان ما نظم جهانی را تعیین خواهند کرد. متأسفانه برای تایوانیها هم چنین شرایطی رخ خواهد داد.
اکونومیست به دودستگی در اتحادیه اروپا در خصوص اوکراین نیز پرداخته و به نتایج شکت اوکراین در اتحادیه اروپا چنین پرداخته است: هیچکجا به اندازه اتحادیه اروپا، اوج هنجارگذاری بینالمللی لیبرال، بار سنگین این تحقیر را احساس نخواهد کرد. تا کنون همسایگان اوکراین در ارائه حمایت به اوکراین از آمریکا سریعتر حرکت کردهاند. اما به روش اروپایی یعنی آهسته اما پیوسته. آنها احساس میکنند تا آنجایی که میتوانستهاند، کمک کردهاند. سیاستمداران بلوک با ارسال تسلیحات (از جمله استفاده از پول اتحادیه اروپا برای پرداخت هزینه تسلیحات)، حمایت مالی از اوکراین، پذیرش میلیونها پناهنده، اعمال دهها دور تحریمها علیه روسیه و کنار گذاشتن گاز لولهکشی آن اقداماتی کردهاند. اگر ثابت شود که کافی نبوده است، بسیاری میپرسند که آیا اتحادیه اروپا در رسیدن به اهداف خود موفق بوده است یا خیر؟ پوپولیستها و طرفداران پوتین یعنی افرادی مانند ویکتور اوربان مجارستانی یا مارین لوپن در فرانسه فریاد خواهند زد که بهترین راه نزد آنهاست. در حال حاضر بین جنگدوستان شرقی در اتحادیه اروپا و سایرین در بلوک اختلاف نظر وجود دارد. اگر اوکراین شکست بخورد، اتهامات و تلخیهای بسیاری به وجود خواهد آمد.
این گزارش به پیامدهای شکست جنگ اوکراین هم پرداخته و آورده است: پیامدهای ژئوپلیتیکی شکست اوکراین به شکل هرگونه توافق صلح بستگی دارد. این به نوبه خود به پویایی نظامی یا طرز فکر ترامپ در صورت انتخاب مجدد او بستگی دارد. اگر ارتش اوکراین که دارای مهمات محدود است از بین برود و روسیه نه تنها قلمروهای شرقی بلکه کل کشور را کنترل کند، شاید تحت یک رژیم دست نشانده به سبک بلاروس باشیم. در این صورت روسیه در واقع بیش از هزار کیلومتر مرز با اتحادیه اروپا مشترک خواهد داشت. اگر شکست محدودتر باشد - از جمله الحاق قلمرو، اما یک اوکراین هم هنوز وجود داشته باشد، اوضاع همچنان نامناسب خواهد بود. چقدر طول می کشد تا پوتین کار را تمام کند؟ میلیونها اوکراینی ممکن است آنجا را ترک کنند. شکل آینده اتحادیه اروپا تغییر خواهد کرد: پیش از این وعده گسترش به اوکراین یک پیروزی همه جانبه را برای خود فرض میکرد. همچنین پیوستن بالکان غربی به اتحادیه اروپا نیز در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت. فراتر از احساس گناه و شرم، یک حس ترس سراسری هم اروپا را فرا گرفته است. ممکن است حمله دیگری وجود داشته باشد؟ آیا این اتفاق در خصوص یک کشور دیگر ناتو رخ خواهد داد و ممکن است متحدان را مجبور به اقدام کند؟ تلاشهای بیشتر برای فتح حداقل یک امکان برای او خواهد بود. آقای پوتین به نازیسم در بالتیک اشاره کرده است و بهانهای را که برای حمله به اوکراین استفاده کرده، تکرار کرده است. این دو کشور همچنین دارای جمعیت زیادی روسی زبان هستند.
اکونومیست در بخش دیگری از این گزارش بیان کرده است: یک ارتش پیروز روسیه، پوتین را به فرماندهی تنها نیروی جنگی با مهارتهای جنگی برای تصرف قلمروهای دیگر تبدیل میکند. در مقابل او اروپاییهای نگران از جنگ ایستادهاند، شاید با حمایت ضعیف آمریکا و تسلیحات ضعیف. سوال این است که آیا لهستان یا آلمان ممکن است متوجه شوند که به بازدارندگی هستهای نیاز دارند؟ در ادامه این گزارش آورده است: حتی در صورت پیروزی اوکراین، اروپا باید تغییر کند. پروژه صلح در ذات خود باید با جهانی سازگار شود که در آن جنگ، اگر محتمل نباشد، حداقل ممکن است. ناتو در این ماه تولد ۷۵ سالگی خود را جشن میگیرد، اما آینده آن به عنوان اتحادی که اروپاییها از آن استفاده میکنند تا اطمینان حاصل کنند که آمریکا تمامیت ارضی آنها را تضمین میکند، نامشخص است. دههها برداشت سود صلح پس از جنگ سرد باید با بودجههای دفاعی بالاتری دنبال شود.
اما اگر روسیه حتی نیمه پیروز ظاهر شود، تغییرات به روشهای بسیار ناخوشایندتر و غیرقابل پیشبینیتری بر اروپا تحمیل خواهد شد. یکی از سناریوها جستجوی توافقی با پوتین است. بهاین ترتیب که به اعمال جنگجویانه او پاداش داده شده تا بخشهایی از اوکراین را کنترل کند در صورتی که او قول دهد جنگ بیشتری راه اندازد. چنین شرایطی امنیت توهمی ایجاد خواهد کرد. پاسخ اروپا به این سوال که اگر اوکراین شکست بخورد چه؟ ساده باقی است: نباید شکست بخورد.
تبادل نظر