بحران در روابط ایران و بسیاری از بازیگران محیط منطقهای و سیاست بینالملل، ماهیت پچیده و در هم تنیده پیدا کردهاست. ظهور مرحلهای ایران در نظم منطقهای به گونه اجتناب ناپذیر بر الگوی کنش متقابل بازیگران تاثیرگذار خواهد بود.
در چنین شرایطی هر یک از کشورها و بازیگران، تلاش میکنند تا سهم ایران در معادله قدرت منطقهای و بینالمللی را تنزل نموده و کاهش دهند. اسراییل از جمله بازیگرانی است که ارتقا نقش ایران در سیاست بینالملل را بر نمیتابد و در نتیجه جبهه تعارض علیه ایران باز تولید شدهاست.
ا- چالشهای برجامی ایران و آمریکا
ایران و آمریکا در وضعیت چالشهای مرکب قرار دارند. در چنین شرایط و فضایی، چالشهای دو کشور به موازات سازوکارهای مدیریت بحران ادامه دارد. ایران و آمریکا به اعاده برجام نیاز دارند. بنابراین طبیعی است که آنان تلاش خواهند کرد تا همواره سطح جدیدی از معادله قدرت را بازتولید کنند. مذاکرات برجامی، در زمره نشانههایی از تلاش برای همکاری به موازات رقابت و تعارض است.
آمریکا تلاش دارد تا موقعیت ایران بهعنوان بازیگر فوق قدرت در محیط منطقهای را کنترل کند. هرگاه موضوع قدرت و فوق قدرت در نقش منطقهای ایران مطرح شود، زمینه برای کنش بازدارنده و محدودکننده آمریکا به وجود میآید.درحالیکه اگر ایران در شرایط موازنه ضعف قرار گیرد، در آن شرایط نشانههایی از کنش تعاملی به وجود میآید.
۲- نشانههایی از کنش تعاملی ایران و آمریکا
درحالیکه بسیاری از تحلیلگران موضوعات امنیت منطقهای و روابط بینالملل، این احساس را داشتند که فضای ارتباطی ایران و آمریکا در فضای انسداد سیاسی قرار دارد، موضوع آزادسازی و مبادله نمازیها نشان داد که روابط بینالملل در وضعیت خلا قرار نخواهد داشت. در این مرحله، کشورهایی همانند قطر و عمان نقش سازندهای برای جایگاه یابی ایران در نظم جهانی و منطقهای ایفا کردند.
آزادسازی نمازیها منجر به شرایطی شد که اولا یکی از چالشهای مرکب ایران و آمریکا رمز گشایی شود، ثانیا ایران توانست بخشی از منابع مالی خود که آمریکا در فضای ربایش و انسداد قرار داده بود را آزاد کند. در چنین شرایطی زمینه برای نقشیابی موثر ایران در سیاست بینالملل به وجود خواهد آمد.
هر گونه تلاش سازمانیافته برای آزادسازی نمازیها به مفهوم آن است که ایران و آمریکا میتوانند در سایر زمینهها با یکدیگر همکاری داشته باشند. وقتی که حل وفصل یک موضوع در روابط بینالملل فراهم میشود، این امر به گونهای دومینووار زمینه را برای حل برخی دیگر از موضوعات به وجود میآورد. واقعیت آن است که مبادله بخشی از کنش مبتنی بر حسن نیت بازیگران، برای حل سایر موضوعات تلقی میشود.
نتیجه:
اگر چه ایران و آمریکا برای حل موضوعات و مسائل خود از سازوکارهای پر ریسک و تنشزا بهره میگیرند، اما این امر نمیتواند به مفهوم تعارض همهجانبه کشورها تلقی شود. ضرورتهای راهبردی کشورها، عموما از تنوع برخوردار بوده و هر کشور میتواند به موازات رقابتهای راهبردی، به کنش تعامل تاکتیکی مبادرت کند.
آزادسازی نمازیها نشانهای از ضرورت همکاری مبتنی بر مبادله در سیاست بینالملل است. انجام این فرآیند از طریق سازوکارهای مبتنی بر میانجیگری شکل گرفت. واقعیت آن است که برخی مهرههای ارزشمند، بر اساس ارزش امنیتی آنان مبادله نمیشوند، بلکه باید شرایطی را در نظر گرفت که ضرورتهای راهبردی، زمینه انجام اینگونه اقدامات را امکانپذیر میسازد. در چنین فرآیندی میتوان نتیجه گرفت که گام جدید همکاریها در زمینه برجام در راه است. میانجی نقش مهم و سازندهای در این شرایط ایفا میکند.
تبادل نظر