ایلنا: تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: یکی از دلایلی که مردم به بخشی از سیاستمداران اعتماد ندارند این است که نتوانستهاند اهدافشان را محقق کنند، اگر این اهداف محقق شود، آن وقت اعتمادشان برمیگردد.
عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی در پاسخ به این سوال که اخیرا برخی فعالان سیاسی اصولگرا در واکنش به حوادث اخیر پیش آمده، نسبت به وضعیت حکمرانی و نحوه مدیریت اجرایی در کشور هشدار دادهاند، نظر شما نسبت به این اظهارات چیست؟ گفت: برای اینکه این خطرات را کسی ببیند یا ابراز کند، نیاز به تحقیق و مطالعه عجیب و غریبی نیست. همه با صحبت کردن با اطرافیان، کسانی که در خیابانها تردد میکنند یا افراد فامیل؛ میتوانند از وضعیت کشور مطلع شوند. بعلاوه این نحوه حکمرانی، مورد حمایت کسی نیست و با این وضعیت امکان ندارد که کشور رو به بهبودی پیش رود. چه خطری از این بالاتر که مردم حکمرانی را نمیپسندند و در عین حال به این واقعیت بیتفاوت هستند.
عبدی در پاسخ به این سوال که تبعات حذف چهرههایی مانند علی لاریجانی از صحنه سیاسی کشور را چطور میبینید؟ گفت: مسئله حذف لاریجانی و این افراد نیست. به نظرم در مقایسه با حذفهایی که در چند دهه صورت گرفت است، حذف امثال آقای لاریجانی اهمیتی نداشت. البته آن فرآیند حذف زمانی شروع شده و حالا به آقای لاریجانی هم رسیده و سر و صدایش در آنجا هم درآمده است. باید خیلی دایره سیاست وسیعتر از آن شود که الان هست، در حال حاضر بازگشت اصلاحطلبان هم کفایت نمیکند چه رسد به لاریجانی!
این تحلیلگر مسائل سیاسی درباره شکاف مردم و حاکمیت و راهکارهای ترمیم این شکافها، گفت: این فرآیندی بوده که از سالها پیش آغاز شده و همینطور با یک شیب مشخصی جلو آمده است، هم زاویهاش در طول زمان بیشتر شده است و هم اینکه فاصله بین این دو خط دارد بیشتر میشود.
وی افزود: تنها راه برای حل مشکلات به نظر من اصلاح سه مولفه است که مرتبط با هماند؛ اول آزادی رسانه ملی، رسانه ملی برای کشور اصلا شوخی بوده و حتی صحبتهای مداح خودشان را سانسور می کنند چه برسد به کسانی که مخالفاند.
عبدی گفت: دوم آنکه نهاد قضایی باید استقلال کافی پیدا کند در عملکردش و جلوی ضابطین بایستد، نهاد قضایی قرار نیست از سیستم دفاع کند، بلکه قرار است قانون را اجرا کند. اگر معنای سیستم یعنی قانون، پس نهاد قضایی میتواند از آن دفاع کند اما قرار نیست که فراتر از قانون، دفاعی را از سیستم انجام دهد آن موقع اعتبار خودش را از دست میدهد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب یادآور شد: مولفه سوم نیز اصلاحات در رویه شورای نگهبان است، این ارگان با این رویکرد در رد صلاحیتها امکان ندارد بتواند یک فضای مناسبی را فراهم کند.
وی افزود: تغییر در این سه عنصر یعنی بازگشت به قانون، یعنی آنچه که درخواست میشود تغییر در قانونی نیست بلکه عین اجرای قانون است. در واقع خواست عموم این است که قانون اجرا شود.
عبدی در پاسخ به این سوال که بخشی از مردم این روزها حتی به چهرههای سیاسی جناحهای مختلف نگاه مثبتی ندارند و خیلی آنها را باور نمیکنند از نظر شما این چهرهها فارغ از جناحهای سیاسی به چه شکلی میتوانند اعتماد مردم به حاکمیت را بازیابی کنند، گفت: چنانچه حکومت به خواسته عمومی تن دهد که دیگر بحثهای بعدی آن فرعی است. یکی از دلایلی که مردم به بخشی از سیاستمداران اعتماد ندارند این است که نتوانستهاند آن اهداف را محقق کنند، اگر این اهداف محقق شود، آن وقت اعتمادشان برمیگردد
وی افزود: بنابراین به دنبال پاسخ به این پرسش نباشید، چون چهرههای سیاسی در دل چنین فرآیندی شکل میگیرند و نیروها با هم اتحاد میکنند و فرآیندی را شکل داده و به سمت جلو حرکت میکنند. مهم این است که تا حد زیادی موانع از پیش پای آنان برداشته شود، با وجود این حد از موانع فکر نمیکنم کسی حاضر شود تا برای این ساختار دل بسوزاند.
عبدی در پاسخ به این سوال که آقای اژهای اخیر فراخوان گفتوگو را مطرح کردند تحلیل شما از این فراخوان چیست، چه ابزارهایی برای انجام این گفتوگو لازم است و اینکه چقدر میتوان امیدوار بود که این گفتوگو به نتیجه برسد، گفت: من فکر نمیکنم دستگاه قضایی طرف گفتوگو باشد. در چه موضوعی میخواهد گفتگو کند؟ دستگاه قضایی موظف است قانون را اجرا کند و در حوزه اجرای قانون، پاسخگو باشد.
وی افزود: به نظر من اگر دستگاه قضایی قانون را به طور کامل اجرا کند و جلوی خواستههای فراقانونی بایستد، به نظرم مسئله حل میشود و هیچ مشکل خاصی پیش نمیآید و نیاز به گفتوگو هم ندارد. دستگاه قضایی باید پاسخگوی احکامش باشد و احکامش هم در میان جامعه حقوقدانان قابل ارزیابی است و خیلی راحت میتوانند بگویند که اینها قانونی است یا نه. پس همان که قانون را اجرا کنند، کافی است.
عبدی در پاسخ به این سوال که برای انجام گفتوگوی ملی جناحهای سیاسی و احزاب چه کارهایی میتوانند انجام دهند و حاکمیت چه رفتاری باید در پیش بگیرد تا انجام این طرح عملی شود؟ گفت: برخی در سیستم نمیپذیرند شرایط بحرانی است و اینها را اساسا چیزهای جزئی میبینند، به همین دلیل در یک مقطعی ممکن است موفق شوند آتش را خاموش کنند. ولی آتش زیر خاکستر روشن است و اگر بادی به آن بخورد و خاکسترها کنار بروند دوباره این آتش بیرون میآید. بنابراین اگر اراده معطوف به گفتوگو شکل بگیرد به نظر من کیفیت گفتوگوی ملی به سرعت خودش را نشان میدهد.
تبادل نظر