در واقع ابزارهای زیر خط ترازنامه بانکها از طریق خلق اعتبار و بدون خلق نقدینگی جدید امکان تامین مالی بنگاههایی که در ادامه یکدیگر نسبت به هم مطالبات یا حسابهای پرداختنی دارند را فراهم خواهد آورد. با توجه به اینکه طی ماههای اخیر مجموع استفاده از این ابزارها از چند ده هزار میلیارد تومان عبور کرده است، موضوع بیش از پیش جنبه عملیاتی پیدا کرده و جذابیت برای مدیران مالی بنگاهها برای استفاده از این ابزارها درکنار روشهای مرسوم افزایش یافته است.
در واقع رویکرد بانکها طی ماههای اخیر، کنترل رشد ترازنامه بانکها و هدفگذاری جدی بانک مرکزی برای رشد نقدینگی باعث ایجاد حالتی شبه انقباضی در بازار پول و در نتیجه کاهش دسترسی بنگاههای اقتصادی به تسهیلات بانکی شده است که مساله نقدینگی را به عنوان یکی از مهمترین موضوعات واحدهای تولیدی طی سالیان اخیر تشدید کرده است.
از آنجا که نگاه نهاد تنظیمگر در بازار پول یا به عبارتی بانک مرکزی به دلیل تمایل برای عدم انبساط پولی، استفاده هرچه بیشتر از ابزارهای زنجیرهای است، احتمالا در ادامه نیز این ابزارها در تدوین ضوابط، نهادسازیها و عملکرد توسعه خواهند داشت، اما اینکه از ابزار SCF توقع داشته باشیم در همین ابتدای عمر خود در ایران بتواند بخش قابل توجهی از تامین مالی بنگاه را عهدهدار شود، دور از ذهن خواهد بود. ولی نکته حائز اهمیت این است که همین محدودیتهای تامین نقدینگی در شبکه بانکی، میتواند زمینهای برای شکوفایی ابزارهای اعتباری و تعهدی را هر چند اندک فراهم آورد.
یکی از زمینههای مهم عملیاتی شدن این مدل تامین مالی، طراحی زنجیرهها و جریان اعتباری فی مابین حلقههای مختلف است. در واقع میزان مطالبات بین بنگاهها ، نوع اسناد تجاری مبادله شده، مکانیزم تسویه، زمان و نرخ تسویه، جریان کالا و زمان حمل و حتی لجستیک از عوامل مهم در نحوه اجرایی کردن SCF هستند. یکی دیگر از نکات بسیار مهم پذیرش اسناد اعتباری و مدتدار توسط شرکتهای بالادست در زنجیرههای تولید به عنوان تولیدکنندگان نهاده و کالاهای پایه است. به عبارت دیگر، هر چه در راس زنجیره، پذیرش این ابزارها بیشتر باشد، امکان و احتمال انتشار ابزار در پاییندست افزایش خواهد یافت و از این طریق کشش تقاضا برای ابزار تعهدی در حلقهها و زنجیرههای مختلف ایجاد خواهد شد.
وقتی صحبت از نهادههای تولید به میان بیاید، بسیاری از زنجیرهها در صنایع معدنی و فلزات اساسی که نهاده و کالای پایه خود را از معادن و در ادامه صنایع معدنی تهیه میکنند و طی فرآیندهای مختلف به مقاطع و محصولات میانی و نهایی میرسند نیز به عنوان زنجیرههای هدف متصور خواهد بود. صنایع فلزات آهنی، مس، سرب و روی و آلومینیوم از این دسته صنایع هستند که مواردی از عملیاتی شدن تامین مالی زنجیرهای نیز در این زنجیرهها بوده است که از طریق تسویه اعتباری معاملات در بورس بازار فیزیکی بورس کالای ایران یا سایر معاملات صورت گرفته است. در واقع به این دلیل که تعامل مالی و تسویه خرید نهادهها در بسیاری از حلقههای مرتبط با این زنجیرهها به صورت اعتباری و مدتدار است، میتوانند مواردی عملیاتی برای توسعه تامین مالی زنجیرهای باشند.
بهعنوان مثال، تولید سیم و کابل از مفتول مسی و تولید مفتول مسی از کاتد مس که معاملات آن میتواند از طریق تامین مالی زنجیرهای تامین مالی شود یا تولید مفتول و قطعات آلومینیومی از شمش آلومینیوم و در مرحله قبل از آن نیز تولید شمش از پودر آلومینا را میتوان به عنوان یکی دیگر از زنجیرهها نام برد. در زنجیرههای فلزات آهنی تنوع بیشتری از محصولات و همچنین تناژ بالاتری از تولید را شاهد هستیم، بسته به اینکه تولید از طریق کوره بلند باشد یا خیر طراحی زنجیره متفاوت خواهد بود. در واقع تبدیل سنگآهن به انواع بیلت، بلوم و اسلب و در مراحل بعد از آن نیز به محصولاتی نظیر میلگرد، مفتول، انواع مقاطع طولی یا ورق، بخشی از این زنجیره را شکل میدهند. در سایر روشها نیز تبدیل سنگآهن به کنسانتره، بعد از آن گندله، آهناسفنجی و بعد از آن نیز انواع شمش میتواند طراحی دیگری از زنجیره فلزات آهنی در شرکتهای مختلف باشد که تطبیق جریان مالی و اعتباری در این زنجیرههای تولید با جریان کالا منجر به استفاده بهینه از ابزار مناسب خواهد شد. در حقیقت در هر کدام از این مراحل تولید که تسویه اعتباری و مدتدار بین تولیدکنندگان و خریداران مرسوم باشد، این ابزارها توانایی ایفای نقش خواهند داشت و مزیت اصلی این است که بدون درگیر شدن منابع نقد جدید، امکان انتقال اعتبار بین زنجیرهها فراهم شده و هر یک واحد ریالی ابزار اعتباری پس از انتقال بین حلقههای مختلف که به منزله تسویه حسابهای پرداختنی در هر حلقه (معامله اعتباری) است تا چند برابر امکان تامین مالی اعتباری و تسویه مطالبات در زنجیرهها را خواهد داشت که در واقع تامین مالی غیرتورمی تولید و بهرهوری منابع شکل میگیرد.
در حال حاضر، خلأ شرکتهای مدیریت زنجیره تامین یا SCM در این فضا احساس میشود که البته در برخی مواقع پلتفرمهای تامین مالی زنجیرهای در حال تلاش برای ایفای این نقش هستند. در صورت نقشآفرینی اصولی و بهینه شرکتهای مدیریت زنجیره تامین، تامین مالی در نقطه بهینه و به میزان بهینه اتفاق خواهد افتاد و شاهد کاهش نقدینگیخواهی بنگاهها و در ادامه کاهش هزینه مالی آنها خواهیم بود.
البته با توجه به شرایطی که در آن قرار داریم و نرخ بهره حقیقی منفی را شاهد هستیم، ایجاد رقابت فزاینده برای دسترسی به منابع نقد یا تنزیل اوراق و اسناد اعتباری باعث کندی یا ناکارآمدی ابزارهای SCF و قطع شدن زنجیرهها در برخی موارد خواهد شد که البته در این مقطع زمانی اجتنابناپذیر است و نمیتوان انتظار داشت که همه مسیر به صورت ایدهآل و در زنجیرههای طولانی عملیاتی شود.
تامین مالی زنجیرهای مفهوم و نگرشی نوین در سطح جهان است که در سطوح گسترده پیادهسازی شده و شفافیت، اثربخشی و رقابتپذیری از آثار بکارگیری این ابزار نوین تامین مالی است. پیشبینی میشود با ایجاد رقابت مبتنی بر انتفاع بین پلتفرمها و شرکتهای خصوصی، مدیریت زنجیره تامین و سایر نهادهای مالی مرتبط با این مفهوم بیش از این در ایران عملیاتی شود.
معاون دفتر محیط کسبوکار وزارت صنعت، معدن و تجارت
تبادل نظر