۲۰ آذر ۱۴۰۱ - ۱۸:۲۴
ورود مهاجران اقتصاد آمریکا را نجات می‌دهد؟

چه سیاست‌هایی افزایش قیمت‌ ناشی از اختلال عرضه را مهار می‌کند؟ یک نمونه، تسهیل مهاجرت است که از حرارت دستمزدها می‌کاهد.

فردای اقتصاد: معمول‌ترین روش مهار تورمی که ناشی از رشد پول و تقاضای اقتصاد باشد، افزایش نرخ بهره از سوی بانک مرکزی است. اما در شرایطی که سمت عرضه مختل شده، ممکن است برخی سیاست‌های بخشی در هر بازار، حتی کمک‌کننده‌تر باشد. مثلاً تسهیل قوانین مهاجرتی آمریکا می‌تواند به عرضه نیروی کار کمک کند و سطح بالای دستمزدهای فعلی را تعدیل کند. برای مسکن، خرده‌فروشی و مواد غذایی هم سیاست‌های مشابهی می‌توان نام برد.

امواج افزایش نرخ بهره از سوی بانک‌های مرکزی کشورهای توسعه‌یافته در چند ماه گذشته در کانون مباحثات اقتصادی قرار داشته‌اند. حالا پس از افزایش چندباره ۰.۷۵ صدم درصدی نرخ بهره در آمریکا، صدای مخالفان افزایش بیشتر آن بلندتر از گذشته است (در این رابطه بخوانید: هشدار ۴۴ اقتصاددان درباره رکود شدید). برای نمونه، دو تن از اقتصاددانان دانشگاه هاروارد در یادداشتی توضیح می‌دهند که آمریکا می‌تواند به جای شرایط رکودی ناشی از نرخ بهره بالا، دست به تسهیل اشتغال مهاجران بزند و در نتیجه اقتصاد پویاتری با نرخ بهره پایین‌تر داشته باشد. اما چرا آن‌ها چنین ادعایی دارند؟

ارتباط دستمزدها با تورم در آمریکا

اقتصاد آمریکا در شرایط پساکرونایی به ناگهان تقاضای بالایی برای نیروی کار پیدا کرده است؛ به طوری که موقعیت‌های شغلی موجود نزدیک به دو برابر تعداد افرادی است که به دنبال شغل می‌گردند. هم‌زمان بیکاری در سطح پایینی قرار دارد و مشارکت در بازار کار هم در حال رشد است. این وضعیت باعث شده نرخ ترک شغل بالا باشد و نرخ دستمزد هم فراتر از رشد بهره‌وری، زیاد شود. این بازار کار داغ و فشرده از طریق رشد دستمزد می‌تواند یکی از پیشرانه‌های تورمی در کوتاه‌مدت باشد. یکی از مکانیزم‌های تأثیرگذاری نرخ بهره هم این است که افزایش آن، با هزینه کاهش سرمایه‌گذاری و تولید، تقاضا برای نیروی کار را کاهش می‌دهد و در نتیجه رشد دستمزد را کند می‌کند. اما برای یک اقتصاد توسعه‌یافته ممکن است راه‌های بهتری هم برای کاهش حرارت دستمزدها باشد.

مهاجرت چگونه می‌تواند به مهار تورم کمک کند؟

بر خلاف تصور مردم بومی بسیاری از کشورها که فکر می‌کنند اشتغال مهاجران به اقتصاد کشورشان ضربه می‌زند، بسیاری پژوهش‌ها نشان می‌دهند مهاجرپذیری یک کشور در مجموع به سود اقتصادش تمام می‌شود. البته بخش‌هایی از جامعه ممکن است دچار کاهش درآمد شوند، برای مثال وقتی مهاجران وارد مشاغل ساده می‌شوند، نرخ دستمزد کمتر می‌شود که به معنی متضررشدن کارگران بدون مهارت بومی خواهد بود.

درمورد وضعیت امروز آمریکا هم اقتصاددانان یادشده می‌گویند ورود مهاجران به بازار کار می‌توانست نیاز به افزایش نرخ بهره جهت کنترل تورم را کم کند. عرضه نیروی کار مهاجران باعث افزایش پتانسیل‌ تولید کشور و تقاضای اقتصاد می‌شود. در واقع به گفته این اقتصاددانان، مهاجرت بیشتر و نرخ بهره کمتر تقریباً به نفع همه است. در داخل، رشد استارت‌آپ‌ها را تسهیل می‌کند، به شرکت‌های کوچک و متوسط کمک می‌کند تا نیروی کار پیدا کنند، قیمت سهام و اوراق قرضه را افزایش می‌دهد، دلار که بسیار قوی شده را تضعیف می‌کند و در نتیجه رقابت‌پذیری اقتصاد را بهبود می‌بخشد و صادرات را تقویت می‌کند. نرخ بهره پایین‌تر ایالات متحده و تقاضای بالاتر، رشد جهانی را تسهیل می‌کند، کشورهای نوظهور و در حال توسعه را قادر می سازد تا نرخ بهره خود را کاهش دهند و جریان سرمایه را تقویت می‌کند.

قوانین مهاجرتی قدیمی آمریکا فضای زیادی جهت صدور ویزا برای شاغلان بامهارت و کمتر از آن، برای بی‌مهارت‌ها ایجاد می‌کند. ظاهراً محدودیت این قوانین باعث شده تا ۱۳ میلیون نفر مهاجر بدون مدارک مهاجرت داخل خاک آمریکا زندگی کنند؛ مهاجرانی که در نبود آن‌ها اقتصاد آمریکا کوچک‌تر می‌بود.

دردهای نرخ بهره بالا در مقابل فوایدش

جوزف استیگلیتز -اقتصاددان مشهور آمریکایی- معتقد است بالاتربردن نرخ بهره فایده ناچیزی برای کاهش تورم خواهد داشت و بیشتر درد و هزینه برای اقتصاد به جا خواهد گذاشت. در واقع او به فراتر از بحث مهاجرت می‌اندیشد و فکر می‌کند در زمینه‌های غیر از دستمزدها هم باز سیاست‌های دیگری به جای رشد نرخ بهره به کار خواهد آمد.

نرخ بهره به ضد خود بدل می‌شود؟

استیگلیتز می‌پرسد آیا نرخ‌های بهره بالاتر باعث افزایش عرضه قطعات برای خودروها می شود یا عرضه نفت را زیاد می‌کند؟ آیا قیمت مواد غذایی را کاهش خواهد داد؟ البته که نه. برعکس، نرخ های بهره بالاتر، حرکت سرمایه‌گذاری‌هایی را که می‌تواند کمبود عرضه را کاهش دهد، دشوارتر می‌کند. در واقع حرف این اقتصاددان این است که مشکل تورم فعلی بیشتر از سمت عرضه اقتصاد است؛ به طوری که همه‌گیری کرونا باعث گره‌هایی در فرایند عرضه برخی بخش‌های اقتصادی شد و تقاضا را هم دچار جابه‌جایی‌هایی کرد. مثلاً دورکاری‌های کرونایی برای متخصصان باعث شد جابه‌جایی تقاضایی در بازار مسکن رخ دهد که برایند آن رشد قیمت‌ها بوده است.

راهکار استیگلیتز برای تورم آمریکا چیست؟

اما اگر نرخ بهره به عنوان ابزار پولی بانک مرکزی استفاده نشود، دولت باید چگونه از شدت تورم بکاهد؟ به نظر این اقتصاددان، سیاست‌های مالی خوب و اقدامات هدفمندتر، شانس بیشتری برای مهار تورم امروزی نسبت به سیاست‌های پولی دارند. برای مثال، واکنش مناسب به قیمت های بالای مواد غذایی، معکوس کردن یک سیاست حمایتی از قیمت محصولات کشاورزی است که ده ها سال قدمت دارد و به کشاورزان پول می‌دهد تا تولید نکنند، در حالی که باید آنها را تشویق به تولید بیشتر کرد (دولت آمریکا به عنوان یک سیاست حمایتی و به دلایل مالی و محیط‌زیستی به کشاورزان پول می‌دهد به این شرط که کمتر محصول تولید کنند). همچنین واکنش مناسب به افزایش قیمت‌های ناشی از قدرت‌های انحصاری در بازار، اجرای بهتر قوانین ضدانحصار است. راه پاسخ به اجاره‌های بالاتر خانوارهای فقیر تشویق سرمایه‌گذاری‌های جدید در مسکن است، در حالی که نرخ بهره بالاتر اثر معکوس دارد. پاسخ به مسئله دستمزد بازار کار هم همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، می‌تواند تسهیل قوانین مهاجرتی باشد؛ هر چند که استیگلیتز بر خلاف دو اقتصاددانی که یادداشتشان در ابتدای گزارش بررسی شد، معتقد است کمبود عرضه نیروی کار در حال حاضر وجود ندارد، چرا که رشد دستمزدها از تورم عقب افتاده است.

جوزف استیگلیتز می‌گوید پس از بیش از یک دهه نرخ بهره بسیار پایین، منطقی است که آن را به سطح عادی برگردانیم. اما افزایش نرخ‌های بهره فراتر از آن، تنها اکنون دردناک خواهد بود و زخم‌هایی با اثر طولانی‌مدتی، به‌ویژه بر روی کسانی که کمترین توانایی تحمل بار این سیاست‌های نادرست را دارند، بر جای خواهد گذاشت. در مقابل، بسیاری از سیاست‌های مالی و سایر پاسخ‌های توضیح داده شده در اینجا، مزایای اجتماعی بلندمدتی را به همراه خواهند داشت، حتی اگر تورم بیش از حد انتظار کاهش یابد.

برچسب‌ها

تبادل نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha