۱۵ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۷:۲۹

در کنار عوامل مهمی که باعث افول سرمایه‌گذاری شده‌اند، ساختار سرمایه‌بر اقتصاد ایران هم بر عمق مشکل افزوده است.

فردای اقتصاد: یکی از چند بحران اصلی این سال‌های اقتصاد ایران، افول جدی سرمایه‌گذاری و همچنین خروج سرمایه‌هاست. اتفاقی که به چشم‌انداز آینده رشد اقتصادی به شدت آسیب می‌زند. اما چیزی که باعث شده احتیاج اقتصاد ایران به سرمایه‌گذاری حتی بیش از حد معمول باشد، به ساختار تولید در این اقتصاد برمی‌گردد؛ ساختاری که در بلندمدت طوری شکل گرفته که اصطلاحاً سرمایه‌بر باشد، یعنی سهم سرمایه در ایجاد ارزش افزوده بالاتر از سایر نهاده‌ها بوده که مهم‌ترینشان نیروی انسانی است. بنابراین هم‌زمان که برای رشد اقتصادی به سرمایه‌گذاری عظیمی نیاز است، سطح اشتغال هم در ایران پایین است و در واقع رشد اقتصادی ایران چندان اشتغال‌زا نیست.

برای یک واحد رشد تولید چند واحد افزایش سرمایه لازم است؟

نمودار زیر نشان می‌دهد طی یازده سال گذشته نسبت سرمایه به تولید در چه حدودی قرار داشته است. باید توجه داشت که منظور از سرمایه، میزان انباشت سرمایه یا کل موجودی سرمایه کشور است و نه صرفاً میزان سرمایه‌گذاری (سرمایه اضافه‌شده به سرمایه موجود) در یک سال خاص. موجودی سرمایه از بخش‌های مختلفی تشکیل شده که دو بخش بزرگ آن را ماشین‌آلات و ساختمان تشکیل می‌دهند. آمارهای بانک مرکزی از موجودی سرمایه تا سال ۱۴۰۰ منتشر شده اما با تخمین استهلاک سرمایه و با توجه به میزان سرمایه‌گذاری سال ۱۴۰۱، تخمین زده می‌شود که نسبت سرمایه به تولید در این سال به حدود ۳۳۹ درصد رسیده است. یعنی ارزش انباشت سرمایه موجود ۳٫۳۹ برابر میزان تولید ناخالص داخلی در سال گذشته بوده است.

نسبت سرمایه به تولید در دهه نود

با این حال، این نسبت شاخصی موقتی و کوتاه‌مدت نیست و از ساختار کلی اقتصاد نشأت می‌گیرد. همان‌طور که نمودار بعدی نشان می‌دهد از انتهای دهه شصت تا پایان دهه هشتاد هم مانند دهه نود، این نسبت حول ۳۵۰ درصد نوسان می‌کرده است. معنی این وضعیت این است که اقتصاد ایران برای یک واحد افزایش تولیدش به ۳٫۵ واحد سرمایه بیشتر نیاز دارد که با توجه به استهلاک سالانه سرمایه‌ها، می‌توان گفت به اندازه بیش از ۳٫۵ واحد به سرمایه‌گذاری جدید نیازمند است.

نسبت سرمایه به تولید بلندمدت

نسبت سرمایه به تولید برای بقیه کشورها چگونه است؟

این نسبت بلندمدت نسبت به بسیاری از کشورهای جهان بسیار بالا محسوب می‌شود. طبق نمودار زیر، این نسبت برای کشورهای پردرآمد و توسعه‌یافته به طور میانگین ۲۵۷٫۷ درصد است. میانگین برای سایر گروه‌ها هم کمتر از ایران است. در کل به نظر می‌رسد در اقتصادهای پیشرفته سهم نیروی کار از تولید بیشتر است و در این بین، نقش سرمایه انسانی (مانند تحصیلات) به تدریج پررنگ‌تر شده است.

مقایسه نسبت سرمایه به تولید در ایران و چند گروه از کشورها

عوامل پیدایش تولید سرمایه‌بر در ایران

شکل‌گیری این نوع ساختار تولید در اقتصاد ایران تابع عوامل احتمالی مختلفی بوده است. یکی از این عوامل، به مداخلات قیمتی دولت در نرخ سود بانکی، نرخ ارز و قیمت انرژی برمی‌گردد. به عنوان نمونه همان‌طور که نمودار زیر نشان می‌دهد، در بلندمدت معمولاً سود بانکی کمتر از تورم بوده است. این باعث شده دریافت وام و خرید سرمایه برای بنگاه‌ها به صرفه‌تر از این باشد که نیروی کار استخدام کنند؛ چرا که دستمزد نیروی کار را قاعدتاً باید کمابیش با تورم افزایش دهند. پس در بلندمدت قیمت نسبی سرمایه کمتر از نیروی کار بوده است. سرکوب نرخ ارز و ارزهای ترجیحی برای واردات نهاده در کنار انرژی ارزان باعث شده قیمت نسبی نیروی کار نسبت به اکثر نهاده‌های تولید بالا باشد. نهایتاً تولید کشور به سمت فرایندهای سرمایه‌بر و انرژی‌محور حرکت کرده است. این نهاده‌های ارزان با بازدهی پایین مورد استفاده قرار گرفته‌اند و مانع اشتغال بیشتر هم شده‌اند. (در این رابطه همچنین بخوانید:‌ موتور دولتی ماشین ضداشتغال)

.