فردای اقتصاد: یکی از ویژگیهای شاخص اقتصاد ایران این است که دخالتهای دولت در زمینه تسهیلات بانکی، قیمت انرژی و نرخ ارز باعث شده فرایند تولید وابستگی کمی به نیروی کار داشته باشد؛ به طوری که سهمی از ارزش افزوده تولید صنعتی که به نیروی کار به صورت دستمزد میرسد، در دو دهه گذشته در حد ۲۰ تا ۳۰ درصد بوده است. این نسبت به خصوص در صنایع بزرگ کشور مثل صنایع نفتی و فلزات بسیار پایین است.
هر بنگاه به کمک نیروی کار و سرمایهای که دارد، روی مواد اولیه پردازش انجام میدهد و یک محصول نهایی ایجاد میکند. اختلاف ستانده و نهاده بنگاه ارزش افزوده ایجادشده است که به دو دسته میرسد: نیروی کار از طریق دستمزد و صاحب سرمایه (مثلاً از طریق اجاره سرمایه).
این که سهم نیروی کار از این ارزش افزوده چقدر باشد، به عوامل مختلفی بستگی دارد که مهمترین آن، فرایند تولید است. همانطور که نمودار زیر نشان میدهد، سهم نیروی کار در تولید صنعتی (ساخت) در دو دهه گذشته بین ۲۰ تا ۳۰ درصد متغیر بوده است. بنابراین در صنایع ایران فرایند تولید سرمایه-محور است.
صنایعی که به نیروی کار وابستهتر هستند
نمودار بالا نشان میدهد هر کدام از ۲۴ گروه صنعت ایران تا چه حد از ارزش افزودهشان را به نیروی کار میدهند. در واقع محور عمودی نسبت ارزش جبران خدمات (مزد و حقوق و سایر پرداختیها به نیروی کار) را به کل ارزش افزوده صنعتی نشان میدهد. این نسبت از ده درصد تا ۵۰ درصد متغیر است.
این نمودار و آمارهای مربوطه نشان میدهد که نظام انگیزشی در بنگاههای تولیدی در ایران به سوی استفاده از سرمایه بیشتر است؛ چرا که صنایعی مثل صنایع پالایشی و فلزات پایه که مطابق نمودار سهم کمی به نیروی کار و در نتیجه مردم شاغل میرسانند، از بخشهای بزرگ اقتصاد ایران -از نظر ارزش افزوده و تولید- هستند. اما صنایعی مثل مبلمان و پوشاک، معمولاً کارگاههای کوچکتر با صرفههای مقیاسی کمتری دارند. اشتغال زیادی در این صنایع رخ میدهد اما چون شرایط توسعه زیادی برایشان فراهم نیست، همواره سهم کمی از ارزش افزوده اقتصاد را داشتهاند.
کاهش سهم نیروی کار از تولید در رونق و افزایش آن در رکود
یک نکته جالب این روند ۱۸ساله، این است که سهم نیروی کار از ارزش افزوده تقریباً رابطه معکوسی با رشد صنایع داشته؛ یعنی در سالهایی که ارزش افزوده صنعت نزولی میشود، سهم نیروی کار بیشتر میشود و زمانی که رشد ارزش افزوده رخ میدهد، سهم نیروی کار کم میشود. علت این اتفاق میتواند چسبندگی دستمزدها باشد. وقتی صنعت در رکود میرود، دستمزدها نمیتواند به نسبت ارزش افزوده کاهشیافته کم شود. همچنین موقع رشد هم بنگاهها به سرعت افزایش درآمدشان لزوماً دستمزدها را زیاد نمیکنند.
چرا تولید در ایران سرمایهمحور است؟
ترجیح بنگاهها در ایران برای هزینه بیشتر روی سرمایه به جای نیروی کار اتفاقی نیست. طی سالها بنگاهها به سمت استفاده بیشتر از سرمایه رفتهاند و صنایع سرمایهمحورتر بیشتر توسعه یافته و بزرگ شدهاند. علت بنیادین چنین تعادلی در اقتصاد ایران به قیمت نسبی ارزان سرمایه و انرژی، نسبت به دستمزد، و دیگر مداخلات حکمرانی در صنعت برمیگردد.
وام با نرخ بهره پایینتر از تورم باعث شده تولیدکنندگان اشتیاق زیادی داشته باشند برای دریافت و تبدیل آن به سرمایه. همزمان انرژی ارزان (به واسطه یارانههای پنهان یا غیرمستقیم) هم باعث شده فرایند تولید انرژی-محور برای بنگاهها بهصرفهتر باشد. اما از طرف دیگر نیروی کار نمیتواند با چنین تخفیفهای بزرگی که دولت روی سرمایه و انرژی به بنگاه میدهد رقابت کند و برخی مداخلات دیگر مثل تعیین کف دستمزد مزید بر علت میشوند تا هزینه نسبی نیروی کار برای بنگاه گران تمام شود. بنابراین حرکت به به سمت استفاده از ماشینآلات و انرژی به جای نیروی کار به سود بنگاه است.
تبادل نظر