دیپلماسی هستهای ایران همواره تحت تأثیر فراز و نشیبهای ناشی از سیاستگذاری و تحول راهبردی جهان قرار داشته است. ایران در آخرین روزهای آذر ۱۴۰۱ با این واقعیت راهبردی روبرو شده که هرگونه توافق میتواند ادراک جدید از حکمرانی در فضای اجتماعی ایجاد کند. دیپلماتهای ایرانی باید به این موضوع واقف باشند که هرگاه رفت و برگشتهای دیپلماسی بدون نتیجه پایان یابد، جامعه در وضعیت ابهام، نگرانی و فشار روانی ناشی از تورم روبرو خواهد شد.
ایران میتوانست در بهمن و اسفند ۱۴۰۰ دیپلماسی هستهای را به نتیجه مطلوب متناسب با اهداف متوازن اتحادیه اروپا، روسیه، چین و ایالات متحده شکل دهد. واقعیت آن است که بازی دیپلماتیک، ماهیت دومینو دارد. اگر در یک نقطه متوقف شود، با چالشهای بیشتری روبرو خواهد شد. هرگونه توافق مرحلهای میتواند مطلوبیتهای جانبی برای اداره امور سیاسی و اجتماعی ایران بهوجود آورد. به همین دلیل است که کشورهای اروپایی از زمان ظهور ناآرامیهای اجتماعی در ایران ترجیح دادند تا مذاکرات در وضعیت تعلیق قرار داشته باشد.
۱. چرایی عبور از تعلیق دیپلماسی هستهای
تداوم تعلیق دیپلماسی هستهای، چالشهای اقتصادی و راهبردی بیشتری برای ایران ایجاد میکند. دیپلماسی هستهای ایران، بخشی از واقعیتهای در حال گذار است که اگر به نتیجه مطلوب در زمان مقرر نرسد، میتواند جمهوری اسلامی را با چالشهای پیشبینی نشده روبرو سازد. یکی از دلایل اصلی تداوم ناآرامیهای اجتماعی در ایران، ابهام در مذاکرات و دیپلماسی هستهای بوده است. سیاست از قانون ظروف مرتبطه بهره میگیرد. هر موضوع سیاسی میتواند آثار خود را در سایر حوزهها منعکس سازد.
واقعیتهای قانون ظروف مرتبطه بیانگر آن است که هر چالش دیپلماسی هستهای میتواند آثار خود را در زندگی اقتصادی، امید اجتماعی و آرامش در محیط کار و زندگی را فراهم آورد. دیپلماتهای ایرانی باید به این موضوع توجه داشتهاند که بخشی از ناآرامیها در فضای سیاسی و اجتماعی ایران میتواند ارتباط مستقیم با سازوکارهای مربوط به وقفه دیپلماتیک برای حل و فصل چالشهای ایران و سایر کشورهای تأثیرگذار در برنامه جامع اقدام مشترک داشته باشد.
کنش دیپلماتیک و سرنوشت حاصل از آن بیانگر این واقعیت است که اگر سیاستگذاری راهبردی به گونه مطلوب و مناسب انجام نشود، پیامدهای پرمخاطره خاص خود را به وجود میآورد. دیپلماسی هستهای از این جهت اهمیت دارد که رابطه مستقیم با اقتصاد سیاسی و امید اجتماعی جامعه ایرانی برقرار میکند. دیپلماسی هستهای ایران تاکنون نتوانسته اعتماد عمومی جامعه و تحلیلگران موضوعات راهبردی را در یک سال گذشته بهدست آورد.
طبیعی است که فرصت دولت رئیسی و تیم سیاست خارجی آن برای سامان دادن به فضای اقتصادی و اجتماعی کشور محدود است. هرگاه جامعه، آخرین امید خود را از دست بدهد، در آن شرایط از سازوکارهای رادیکال و افراطی بهره میگیرد. سیاست کشورهای اروپایی در سه ماه گذشته مبتنی بر ابهام، تردید، چالش و گسترش شکاف در روابط کشورها بوده است. دیپلماسی هستهای ایران نتوانست اعتماد جامعه و امیدهای مربوط به دولت قوی را شکل دهد.
ضرورتهای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران ایجاب میکند تا زمینه بهرهگیری از سازوکارهای کنش رقابتی با ابعاد شفافتری پیگیری شود. بنبست در دیپلماسی هستهای با آنچه که واقعیت ذهنی زمامداران و کارگزاران ایرانی است، هماهنگی و همگونی ندارد. موضوع اصلی آن است که بتوان زیرساختهای لازم برای همکاریهای چندجانبه بین کشورهایی فراهم آورد تا زمینه لازم برای حل چالشهای باقیمانده از ابهامات دیپلماسی هستهای جدید به وجود آید.
اصلیترین کارویژه تیم سیاست خارجی دولت رئیسی آن است که از فضای دوگانگی و ابهام در روابط با کشورهای مؤثر در روند دیپلماسی هستهای عبور کند. دیپلماسی مبتنی بر ابهام نتایج و مطلوبیت چندانی برای عرصههای تصمیمگیرنده در سیاست خارجی ایران ندارد. چنین فرآیندی به مفهوم آن است که جامعه، دولت و بسیاری از بنگاههای اقتصادی میبایست از سرگردانی ابهامآمیز خارج شوند. ادبیات به کار گرفته شده از سوی برخی از کارگزاران سیاست خارجی ایران بیانگر آن است که زمینه برای به نتیجه رسیدن مذاکرات وجود دارد.
برخی از کشورهای منطقهای و قدرتهای اروپایی تمایلی به نتیجهبخشی مذاکرات ندارند. در چنین شرایطی لازم است تا ایران از سازوکارهای ابتکاری برای نیل به توافق استفاده کند. برخی از سیاستهای وزارت خزانهداری امریکا بیانگر آن است که نشانههای انعطافپذیری در ارتباط با کاهش تحریمها به ویژه در حوزه صادرات نفتی ایران فراهم شده است. ایران در شرایط موجود، صادرات نفت خود را به حدود روزانه دو میلیون بشکه رسانده که این امر نشانههایی از انعطافپذیری و همکاریهای چندجانبه راهبردی برخی از قدرتهای بزرگ و کشورهای محدودکننده ایران برای کسب قابلیتهای اقتصادی مؤثر در فضای تحریم را منعکس میسازد.
۲. نشانههای عبور از فضای ابهام دیپلماتیک
عبور از فضای ابهام دیپلماتیک نیازمند آن است که ایران، روسیه، اتحادیه اروپا و یا ایالات متحده از ابتکار عمل جدیدی برخوردار باشند. در طی ماههای گذشته بسیاری از همکاریهای سازنده در روابط ایران و اتحادیه اروپا به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. اگرچه برخی از تحلیگران، دیپلماتها و گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، برخی از ابهامات مربوط به بازرسی را عامل اصلی وقفه دیپلماسی هستهای میدانند، اما سفر معاون پادمان سازمان بینالمللی انرژی اتمی به تهران و در روز شنبه ۲۶ آذرماه ۱۴۰۱ بیانگر آن است که دربهای دیپلماسی هیچگاه بسته نمیشود.
عبور از فضای ابهام و تعلیق مرحلهای بهعنوان اصلیترین نیاز حوزه دیپلماتیک و عرصه اجتماعی ایران است. اقتصاد سیاسی ایران به گونه اجتنابناپذیر با بسیاری از چالشهای سیاسی و راهبردی منطقه و نظام بینالملل پیوند مییابد. بازسازی روابط ایران و آژانس از این جهت اهمیت دارد که نقش عوامل پادمانی برای حل و فصل موضوعات دیپلماتیک کاهش خواهد یافت. موضوعات پادمانی رابطه متقابل با سازوکارهای مربوط به بحرانهای منطقهای داشته و از این جهت میتواند زمینه لازم برای حل برخی دیگر از موضوعات دیپلماسی هستهای ایران و گروه مذاکرهکننده را فراهم سازد.
در نهایت میتوان به این موضوع اشاره داشت که مقامات وزارت امور خارجه امریکا در ماههای گذشته برخلاف دیپلماتهای اروپایی، دارای رویکرد مقابلهجویانه با ساخت سیاسی ایران نبودهاند. اگرچه زمینه برای برگزاری «اجلاسیه بغداد ۲» فراهم شده و در این نشست منطقهای ـ بینالمللی، زمینه برای حضور امانوئل مکرون نیز فراهم شده است، اما روندهای دیپلماتیک میتواند براساس واقعیتهای آینده و بر مبنای کنش همکاریجویانه شکل گیرد.
نتیجه
عبور از ابهام دیپلماتیک نیازمند ابتکار عمل و یا میانجیگری خواهد بود. مقامات آمریکایی بیش از رهبران کشورهای اروپایی از تحرک دیپلماتیک برای نیل به مذاکرات سازنده برخوردار خواهند بود. بایدن، بلینکن و رابرت مالی، فراتر از مقامات انگلیسی، آلمانی و فرانسوی برای نیل به توافق سازنده و همکاریهای مؤثر چندجانبه آینده ابراز آمادگی کردهاند. فضای دیپلماسی هستهای نیازمند بهرهگیری از سازوکارها و ابعاد جدیدی از دیپلماسی هستهای خواهد بود.
در چنین شرایطی، امکان عبور از وقفه دیپلماتیک و اعاده مذاکرات هستهای وجود خواهد داشت. واقعیت آن است که دربهای وین به سوی دیپلماتهای مذاکرهکننده برای نیل به توافق سازنده در حال گشوده شدن است. در چنین شرایطی، ایران علاوه بر حسننیت، نیازمند ابتکار عمل دیپلماتیک در جهت عبور مرحلهای از محدودیتهای اقتصاد تحریم است. هرگونه گذار از اقتصاد تحریم را میتوان بهعنوان نمادی از جهاد دیپلماتیک دانست. جهادی که ارتباط مستقیم با امید اجتماعی و اقتصادی ایران در روزهای سخت تورم، ناآرامی و ابهام راهبردی را منعکس میسازد.
استاد دانشگاه تهران
تبادل نظر