فرآیند مبتکرانهای که او در تولید خودروهای کم هزینه و قابل اعتماد ابداع کرد برای شرکتاش وفاداری کارکنان و سطح بالای دستمزدها را در پی داشت.
فورد اما پیش از موفقیتاش در تولید نخستین خودروی خود طعم شکست را هم چشید. سرمایهگذاران بخاطر وسواسی که او در کارش داشت، دلسرد میشدند تا جایی که فورد در دو تلاش جداگانه نتوانست پشتوانه مالی خوبی برای این خودرو بیابد.
وسیله چهارچرخی که هنری فورد خلق کرده بود، یک نمونه اولیه خودرو بود که آغاز کار تولید و تجهیز آن نیازمند تامین مالی بود. دسترسی به سرمایه دشوار بود و در اواخر دهه ۱۸۰۰ هیچکس مدل استانداردی برای کسبوکار در حوزه خودروسازی نداشت. سرانجام فورد موفق شد یک تاجر اهل دیترویت به نام ویلیام مورفی را برای حمایت مالی از تولید خودروی خود متقاعد کند. حاصل این اتحاد، شرکت "دیترویت اتومبیل" بود اما خیلی زود مشکلات، خود را نشان دادند. در سال ۱۹۰۱ یعنی تنها یک سال و نیم پس از آغاز فعالیتهای این شرکت، مورفی و سهامداران احساس نگرانی کردند. فورد میخواست یک خودروی بینقص طراحی کند اما هیات مدیره که نتیجهای ندیده بودند، خیلی زود شرکت را منحل کردند.
فورد پس از نخستین شکست خود، تلاشهایش را مضاعف کرد. او فهمیده بود که طراحی پیشیناش متکی به نیازهای متعدد مشتریان بود. او مورفی را متقاعد کرد که شانس دوبارهای در اختیارش قرار دهد، اتفاقی که در اوایل قرن بیستم میلادی بسیار نادر بود. اما سرمایهگذاری دوم آنها هم که با عنوان شرکت "هنری فورد" شکل گرفت، از همان ابتدا به مشکل خورد. فورد حس کرد که مورفی او را تحت فشار گذاشته است تا خودرو را برای تولید آماده کند اما از آغاز، انتظاراتی غیرواقعبینانه دارد. خیلی زود پس از آنکه مورفی مدیری را از خارج از مجموعه وارد کرد تا بر فرآیند کار فورد نظارت کند، فورد شرکت را ترک کرد و همه هم از کنار گذاشتن او استقبال کردند.
این دو شکست میتوانست پایانی بر داستان فورد باشد اما او ادامه داد. چند سال پس از دومین جدایی فورد از مورفی، فورد با فردی به نام الکساندر ملکومسان ملاقات کرد. او یک غول حوزه زغالسنگ بود که روحیات ریسکپذیریاش به روحیات فورد شبیه بود. ملکومسان اختیارات و کنترل کامل بر تولید را به فورد سپرد و اینگونه بود که شرکت فورد مدل A خود را در سال ۱۹۰۴ تولید کرد.
برای هنری فورد، شکست مانع نوآوری نشد بلکه به خدمت ایدههایش درآمد تا تکنولوژیای را شکل دهد که در نهایت جهانی را دگرگون کرد.
نویسنده: شادی آذری
تبادل نظر