بندر صنعتی راس لافان قطر، بزرگترین بندر مصنوعی در جهان با مساحت حدود ۴۵۰۰ هکتار به همراه بزرگترین پایانههای صادرات الانجی جهان است.
قطر بیش از ۲۵ تریلیون مترمکعب ذخایر اثبات شده گاز (١٣درصد از کل ذخایر گاز طبیعی جهان) پس از روسیه و ایران دارد. ظرفیت اسمی صادرات گاز قطر ۱۰۶ میلیارد متر مکعب است. حدود ۲۰ درصد از صادرات گاز قطر از طریق خط لوله «دلفین» به امارات و عمان انجام میشود. دوحه عمده ذخایر گازی خود در میدان گنبد شمالی (مشترک با پارس جنوبی ایران) را به شرق آسیا صادر میکند بهگونهای که ۹۰ درصد گاز قطر بهصورت قراردادهای بلندمدت و به شرق آسیا فروخته شده است. اندکی پیش نیز چین قراردادی ۶۰ میلیارد دلاری با قطر امضا کرد؛ اما از سرمایهگذاری در پارس جنوبی روی اجتناب کردهاست.
با این حال، اروپای نیازمند به انرژی روی به سرمایهگذاری ۲۹ میلیارد دلاری در اَبَرپروژه توسعه میدان گنبد شمالی برای افزایش ظرفیت صادرات الانجی به ۱۲۶ میلیون تن تا ۲۰۲۶ آوردهاست. دوحه ۷۵ درصد این پروژه و توتال، شل و اکسون موبیل هر کدام ۶.۲۵ درصد و انی و کونوکو هر کدام بیش از ۳ درصد در اختیار دارند. جای شگفتی نیست که آمریکا قطر را متحد بزرگ غیرناتویی خود نامیدهاست. دوحه با کمک شرکتهای غربی و نصب سکوهای ۲۰ هزار تنی (۱۵ برابر بزرگتر از سکوهای بخش ایرانی) و کمپرسورهای عظیم، مانع افت تولید گاز خود شده است.
روسیه، بزرگترین دارنده ذخایر گاز جهان اما خطوط لوله را برای صادرات گاز خود برگزید؛ خطوطی که اهمیت ژئوپلتیک انرژی در رقابت قدرتهای بزرگ را نشان داد: کاربرد هوشمندانه خطوط لوله انرژی برای دستیابی به اهداف ژئوپلتیک؛ عرصهای که ایران در آن غائبی بزرگ است.
تا دهه ۱۹۹۰، تقریبا ۹۰ درصد گاز صادراتی روسیه به اروپا از طریق اوکراین عبور میکرد. اما روسیه بهتدریج تلاش کرد تا وابستگی خود به اوکراین را کاهش دهد و استراتژی متنوعسازی خطوط صادرات را برگزید. روسیه با احداث خطوط لوله بلو استریم، یامال، نورد استریم ۱ (و نورد استریم ۲ که در مراحل نهایی است) و ترک استریم تلاش کرد که از اهمیت اوکراین در ژئوپلتیک انرژی بکاهد. این خطوط لوله جدید باعث شد که اوکراین شاهد کاهشی ۷۰ درصد در میزان ترانزیت گاز به اروپا در این سه دهه باشد. تا پیش از جنگ، اتحادیه اروپا تقریباً حدود ۴۸۰ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی در سال مصرف میکرد که حدود ۳۵ درصد آن را از روسیه وارد میکرد. از میزان گاز صادراتی، با احتساب ترکیه ۲۲ درصد و بدون احتساب ترکیه ۲۶ درصد گاز صادراتی به اروپا از طریق خاک اوکراین ترانزیت میشد. این را نیز باید دانست که میزان وابستگی کشورهای اروپایی به گاز روسیه یکسان نبود؛ برای مثال، کشورهایی نظیر اتریش، فنلاند، لیتوانی، مقدونیه شمالی و بوسنی و هرزگوین وابستگی تقریباً صد درصدی به گاز روسیه داشتند، کشورهایی نظیر اسلواکی، صربستان و مجارستان وابستگی بیش از ۸۰ درصدی یا آلمان نیمی از گاز خود را از روسیه وارد میکردند. اما در مقابل، کشورهایی نظیر فرانسه، بریتانیا، اسپانیا و هلند وابستگی کمتر از ۲۰ درصدی داشتند. نه تنها اروپا، بلکه چین بازار اصلی گاز روسیه با خط لوله «قدرت سیبری» بوده و اکنون نیز سودای فتح بازار بزرگ هند را دارد. ایران اما هنوز چشمانتظار راهاندازی خط لوله صلح به پاکستان و هند است.
در میان کشورهای منطقه، جمهوری آذربایجان نقش مهمی در ژئوپلتیک انرژی بازی خواهد کرد. باکو ۱.۳ درصد ذخایر گاز جهان (۲.۵ تریلیون متر مکعب) را با تولید سالانه ۲۵.۸ میلیارد متر مکعب، روزانه ۷۰ میلیون متر مکعب) معادل ۰.۷ درصد گاز تولید جهان و مصرف ۱۱.۹ میلیارد مترمکعب در سال در اختیار دارد. در حوزه نفت نیز باکو ۷۱۶ هزار بشکه نفت (۰.۸ درصد جهان) را روزانه تولید و در مقابل تنها روزانه ۹۲ هزار بشکه نفت مصرف میکند.
باکو با راهاندازی کریدور جنوبی انتقال انـرژی به طول سه هزار و پانصد کیلومتر بـه اروپـا میتواند بر توان بازیگری خود بیفزاید. این کریدور، میدان «شاه دنیز» جمهوری آذربایجان را به جنوب اروپا از طریق شبکه خط لوله گاز جنوبی SCP، خط لوله نفت باکو-تفلیس-ارزروم TBE، ترنس-آناتولی TANAP و ترنس-آدریاتیک TAP منتقل میکند. میدانهای آذری-چراغ-گونشلی (ACG) «میدان نفتی داشلاری» میدان «سردار-کاپاز» میدان آبشوران و میدان بولادنیز از دیگر حوزههای نفتی این کشور هستند. طرح «تاناپ» با ظرفیت انتقال ۱۶ میلیارد متر مکعب (۱۰ برای اروپا و ۶ برای ترکیه) نخستین بار در نوامبر ۲۰۱۱ در سومین نشست مجمـع اقتـصادی و انـرژی دریای سیاه در استانبول مطرح شد. به دنبال آن توافقنامة ساخت خط لوله تاناپ را رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه و الهام علیاُف، رئیسجمهور آذربایجان در ۲۶ دسامبر ۲۰۱۱ امضا کردنــد. ســرانجام در ۱۷ مــارس ۲۰۱۵ اردوغــان، علــیاُف و گئــورگی مــارگو لاشــویلی، رئیسجمهور گرجستان در شهر قارص ترکیه در عملیات ساخت خط لوله تاناپ حضور یافتند و در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸ این طرح به شکل رسمی افتتاح شد. رجب طیب اردوغـان آن را «جـاده ابریشم ترکیه» توصیف کرده بود. مرحله اول کریدور جنوبی انتقال گاز در ۲۰۰۷ با ۴۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری افتتاح شد. طول بخش اول آن ۹۶۲ کیلومتر و به موازات خط لولة نفت باکو ـ تفلیس ـ جیحان با انتقال سالانه ۱۰ تا ۱۵ میلیارد متر مکعب گاز به ترکیه (۱۸ درصد مصرف ترکیه) بود. طرح تاپ نیز با طول ۸۷۸ کیلومترو توان انتقال ۱۰ میلیارد متر مکعب در سال با هدف ۲۰ میلیارد متر مکعب در ۲۰۲۰ افتتاح کرد.
اسرائیل نیز ۴۱۳ میلیارد متر مکعب گاز اثباتشده دارد که بالاتر از مصرفش است. میدان گازی تمر نخستین میدان اکتشافی با ۲۰۰ میلیارد متر مکعب گاز و تامینکننده گاز ۶۰ درصد برق اسراییل است. این میدان در سال۲۰۱۳ آغاز به کار کرد. در پایان سال ۲۰۱۹ میدان گازی لویاتان اسرائیل با کمک روسیه و امضای قرارداد همکاری گازپروم در سال ۲۰۱۵ آغاز به کارکرد بهگونهای که میتواند گاز اسرائیل را تا ۴۰ سال آینده تامین کند. گذشته از قدرتیابی در ژئوپلتیک انرژی و استقلال نسبی اسرائیل از انرژی خاورمیانه، تلآویو میتواند با پروژه EastMed خط لوله دریایی و زمینی ۱۹۰۰ کیلومتر را تا سال ۲۰۲۵ راهاندازی کند. جای شگفتی نیست که تلآویو مهمترین بازیگر در فروم گازی شرق دریای مدیترانه، در کنار مصر، یونان، قبرس، اردن، ایتالیا، فرانسه و البته فلسطین است.
همانگونه که اشارهشد تا پیش از آغاز جنگ اوکراین، بسیاری از کشورهای اروپایی انرژی خود را از روسیه فراهم میکردند. جنگ اما زیان هنگفتی بر اروپا وارد کردهاست. با این حال، رهبران این قاره نیک آموختهاند که برای برندهشدن در ژئوپلتیک نوین انرژی، باید به انرژیهای نوین و تجدیدپذیر روی آورند. در این میان، زنجیره تامین منابع مالی، فناوری نوین و نیروی انسانی کارآمد، به عنوان چهار ستون الزامات نوین برای دستیابی به برتری در این حوزه است. مهمتر اینکه با تکیه بر(Environmental، Social، and Governance) ESG٬ سودای کنترل مدیریت شرکتهای اروپایی با تاکید بر محیط زیست، معیارهای اجتماعی و حاکمیت شرکتی دارد.
در ایران اما سیاستهای نادرست به ناترازی انرژی و کسری گسترده گاز در زمستان - ۲۴۰ میلیون مترمکعب در روز- انجامیده؛ امری که با فاجعه زیستبومی و مازوتسوزی گسترده در نیروگاهها و صنایع برای جلوگیری از کسری گاز در بخشهای دیگر همراه شدهاست. استراتژی سوزاندن مازوت، از آلایندهترین و ارزانترین سوختهای فسیل در نیروگاهها و صنایع، ریشه در تلاش برای جلوگیری از کسری گاز در بخشهای دیگر دارد. این مسئله به تعمیق آلودگی هوا انجامیده به گونهای که ایران رتبه هفت در تولید گازهای گلخانهای - ۹۰۰ میلیون تن سالانه- دارد.
همچنین، سالانه ۱۸ میلیارد متر مکعب گاز، به ارزش ۱۵ میلیارد دلار، از طریق مشعلسوزی هدر میرود. این هدررفت گاز «فلر» که تقریبا معادل ۳۲ درصد مصرف گاز در ترکیه است را میتوان با سرمایهگذاری تنها ۵ میلیارد دلار، به گفته بیژن نامدار زنگنه، وزیر پیشین نفت، متوقف کرد.
گذشته از این، ۹ میلیارد متر مکعب گاز تولیدی و پالایششده به خاطر فرسودگی شبکه و تجهیزات در مرحله انتقال و توزیع نابود میشود. به نظر میرسد که نوسازی شبکه گاز، نیازمند سرمایهگذاری سالانه ۲ میلیارد دلار است. در واقع، سالانه ۲۷ میلیارد مترمکعب، معادل ۱۱ درصد از گاز تولیدی ایران در مرحله تولید و انتقال نابود میشود. همچنین بازدهی بسیاری از نیروگاههای برقی حرارتی ایران پایین و در حدود ۳۷ درصد است. مصرف این نیروگاهها سالانه حدود ۶۵ تا ۷۰ میلیارد متر مکعب گاز است. شبکه برق نیز دچار مشکلات بیشمار است به گونهای که بر پایه آمارهای وزارت نیرو تلفات برق در شبکه انتقال و توزیع حدود ۱۳ درصد است. با یک حساب سرانگشتی میتوان این مسئله را دریافت که بیش از ۲۵ درصد از گاز تولیدی ایران بهدست مردم نرسیده و در مرحله تولید، انتقال و تبدیل به برق نابود میشود!
مهمتر اما بحران پارس جنوبی، تامینکننده ۷۰ درصد گاز تولیدی کشور، است که وارد نیمه دوم عمر خود شده و هر سال ۱۰ میلیارد متر مکعب از تولید آن (معادل یک فاز) کاسته خواهد شد. در این میان، به گونهای که کشور نیازمند سرمایهگذاری سالانه دستکم ۲۰ میلیارد دلار در بخش تولید نفت و گاز است. برخلاف قطر ثروتمند و جاذب سرمایه خارجی و و فناوری روز، ایران تنها سالانه ۳ میلیارد دلار در بخش تولید نفت و گاز تزریق سرمایه کردهاست. نتیجه توقف پروژههای افزایش تولید گاز بوده است.
کوتاه اینکه برای نوسازی حکمرانی انرژی نیازمند ورود سرمایهگذاری هنگفت خارجی است، امری که در شرایط تحریم امکانپذیر نیست. ناترازی انرژی اما باعث شده که ایران فاقد خط لوله گاز صادرات، به جز ایران-ترکیه، باشد. ایران ۹۲ درصد گاز تولیدی را به بازار داخلی و ۸ درصد را صادر میکند. اما به دلیل اختلاف قیمت گاز در داخل و خارج، درآمد کشور از صادرات دو برابر درآمد از فروش داخلی آن است.
دور از واقعیت است که اوضاع کنونی انرژی در اروپا را پیروزی برای ایران دانست زیرا کشور گازی برای صادرات ندارد. ایران بر دریایی از گاز نشسته اما به دلیل سیاستهای نادرست کنونی در ژئوپلتیک انرژی، توان استفاده از این اهرم در منطقه و جهان را از دست دادهاست. بارها هشدار داده شده که روندهای نوین ژئوپلتیکی، ناگهانی و لحظهمحور هستند. اما این صدا شنیده نشد تا آنکه زمستان سخت آمد، اما برای ایران بسیار سختتر...
تبادل نظر