فردای اقتصاد: زمان زیادی از تغییر رئیس کل بانک مرکزی نگذشته است و اکنون برای قضاوت عملکرد بسیار زود است اما تجربه در ایران ثابت کرده است که از صحبتهای روسای کل میتوان خط فکری آنها را درک و برای آن برنامهریزی کرد.
در این روزها که دلار رکورد زد و تورم سالیانه به ۴۶ درصد و نقطه به نقطه به ۵۱.۳ درصد رسیده، هنوز استراتژی مشخص و واضحی در خصوص کنترل تورم دیده نمیشود و این نگرانی را به فعال اقتصادی و یک شهروند متبادر میسازد که آیا قطب نمای ناخدای سیاست پولی درست کار میکند یا خیر.
صحبت از تغییراتی در بازار متشکل ارزی و ایجاد ابزارهایی جدیدی است اما بر همگان مبرهن است بدون توفیق در کنترل تورم، هیچ سامانهای نمیتواند عطش رشد قیمت دلار را کاهش دهد.
بیل گیتس جملهای طلایی دارد که در آن میگوید: «اتوماسیون اعمال شده بر یک عملیات کارآمد آن را کارآمدتر میکند و اتوماسیون اعمال شده بر یک عملیات بد آن را بدتر!»
حال سوال این است وقتی تورم ۴۶ درصد سالیانه حاکم است و فاصله نرخ بازار نیما و آزاد اینقدر بالاست و هنوز شعار دلار ۲۸۵۰۰ تومانی داده میشود، آیا این سیاستهای جدید ناشی از موارد پشت پردهای است که ما نمیدانیم یا باید منتظر عقب نشستنهای پشت سر هم بانک مرکزی طبق روال قبلی باشیم؟
به نظر نگارنده پذیرش اشتباهات گذشته یعنی دلار چندنرخی میتواند اولین گام باشد تا با تک نرخی کردن نرخ ارز و حذف تمام ارزهای موازی، هم سیگنال واحدی در اقتصاد به واردکننده، صادر کننده و … داده شود و هم تمرکز به جای سامانهبازی به سمت سیاستگذاری منسجم و اثربخش پولی حرکت کند. این در حالی است که بدون قبول واقعیت امکان حل مشکلات وجود خارجی ندارد. ما از هر زمان دیگر بیشتر نیازمند دیدن واقعیتها هستیم.
۸ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۸:۱۱
پیمان مولوی/ کارشناس اقتصادی
تبادل نظر