قیمتگذاری دستوری و مداخلات دولتی مانند محدودیت در مجوز صادرات صنعت تایرسازی را در ایران تحت فشار قرار داده و آینده سرمایهگذاری در آن را دستخوش تردید کرده است.
فردای اقتصاد: ما نمیدانیم که وقتی آقای چالز گودیر در زمستان ۱۸۳۹ بالاخره فهمید که چطور ترکیب گوگرد و لاستیک میتواند این ماده بدبو و بینهایت تغییر شکلدهنده را محکمتر و کشسانتر کند، آیا خودش میدانست در حال رقم زدن چه تحول عجیبی در عرصه حمل و نقل است یا نه؟ اما حالا ما میدانیم که این کشف نه چندان اتفاقی چطور نه تنها جهان وسایل نقلیه را عوض کرد بلکه توانست تاثیر زیادی روی عرصههای دیگر زندگی بشر بگذارد.
البته پیش از آقای گودیر هم افراد زیادی در نقاط مختلف جهان کاشف به عمل آورده بودند که بهتر است به جای فلز سفت و سختی که به عنوان روکش چرخها استفاده میکنند از یک ماده نرمتر بهره ببرند اما چیزی بهتر از چرم به ذهنشان نرسیده بود تا وقتی پای لاستیک به جهان بزرگ چرخها باز شد. از آن زمان تا به حال بیشتر از ۱۸۰ سال میگذرد و تاریخچه تایرهای امروزی در این مدت طولانی مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده. این صنعت عظیم روزهایی را به خود دیده که در آن تولید و عرضه تایرها سنتزی بدون لوله کمپانی گودریچ چه هیجان بزرگی به راه انداخت و بعد چطور کمپانی میشلین با معرفی تایرهای رادیال جهان لاستیک را تحت سیطره خودش در آورده است.
حالا صنعت تایرسازی در جهان غولهای بزرگی دارد از دانلوپ و میشلین گرفته تا پیرلی، کوپر و بریجستون اما ایرانیها هم در این صنعت حرفی برای گفتن دارند؛ تا جایی که طبق آمارها فقط در ۹ ماهه ابتدایی امسال تولیدکنندههای داخلی توانستهاند بیشتر از ۱۹۶ هزار تن تایر تولید کنند که نسبت به مدت مشابه سال گذشته رشد ۸ درصدی را نشان میدهد و توانسته بخش عمده نیاز داخل را برطرف کند اما آیا همه چیز برای این صنعت به همین خوبی و روشنی است؟ به سختی میتوان به چنین سوالی پاسخ مثبت داد آن هم در حالی که میدانیم قیمتگذاری دستوری و مداخلات دولتی مانند محدودیت در مجوز صادرات چطور صنعت تایرسازی را در ایران تحت فشار قرار داده و آینده سرمایهگذاری در آن را دستخوش تردید کرده است. وضعیتی که ادامه دهندههای مسیر آقای گودیر در ایران را که رقبای بزرگ خارجی را پیش روی خود میبینند با چالشهای جدی مواجه میکند.