فردای اقتصاد: رئیس جمهور امروز میهمان شی جین پینگ، رئیس جمهور چین در پکن بود. این اولین سفر در سطح رئیس جمهور ایران به چین بعد از ۲۰ سال محسوب میشود و هدف از آن اجرای برنامه ۲۵ ساله همکاری مشترک ایران و چین اعلام شده است. همانطور که پیش از این برخی منابع مدعی شدهاند، این برنامه به معنای سرمایهگذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری چین در ایران است و نفت و گاز بخش مهمی از آن را تشکیل میدهد.
به این بهانه نگاهی داشتهایم به سهم ایران از بازار بزرگ انرژی چین و برآورد کردهایم سفر ابراهیم رئیسی در شرایط کنونی که ایران هنوز تحت تحریمهای غربی قرار دارد، چه دست آوردهایی به همراه خواهد داشت.
نقش ایران در تامین نفت چین
چین با تولید روزانه حدود ۵ میلیون بشکه در روز پنجمین تولیدکننده بزرگ نفت جهان است. با این حال مصرف این کشور بیشتر از این مقدار بوده و با وجود چنین سطح تولیدی چین بزرگترین واردکننده نفت جهان نیز محسوب میشود. اداره اطلاعات انرژی آمریکا میزان مصرف نفتخام این کشور در سال ۲۰۲۱ را ۱۵.۳ میلیون بشکه در روز برآورد میکند. با این میزان مصرف روزانه نفت چین دومین مصرفکننده بزرگ جهان بعد از آمریکا است.
بر اساس اطلاعات اداره اطلاعات انرژی آمریکا، چین از سال ۲۰۱۷ به بزرگترین واردکننده نفت خام جهان تبدیل شده است، این کشور در سال ۲۰۲۱ معادل ۱۰.۳ میلیون بشکه در روز نفت خام وارد کرده است.
چین بیش از هر کجای دیگر برای تامین نیاز خود به نفت خاورمیانه وابسته است و حدود ۵۰ درصد از نفت وارداتی خود را در ۲۰۲۱ از خاورمیانه خریداری کرده است.
عربستان سعودی که از لحاظ تاریخی یکی از منابع مهم واردات نفت خام چین بوده است، در سال ۲۰۲۱ با سهم ۱۷ درصدی بزرگترین منبع واردات بود. روسیه دومین منبع بزرگ واردات نفت خام چین در سال ۲۰۲۱ بوده است.
در این میان بر اساس آمار رسمی چین تحریمها بر صادرات نفت خام و میعانات گازی ایران، واردات نفت چین از ایران را به میزان قابل توجهی کاهش داده است. بر اساس گزارشهای رسمی واردات نفت از ایران از حدود ۸ درصد در سال ۲۰۱۶ به کمتر از ۱ درصد از کل واردات چین در سال ۲۰۲۱ کاهش یافته است.
با این حال آمار غیررسمی چیز دیگری میگویند. بر اساس برآوردها در ۲۰۲۲، واردات نفت چین از ایران بین ۵۷۵ تا ۶۵۰ هزار بشکه در روز بوده که تقریبا ۷ تا ۸ درصد از واردات این کشور را تشکیل میدهد.
بنابراین در حالی که بر اساس آمار رسمی ایران سهم بسیار ناچیزی از تامین نفت چین دارد، بر اساس آمار غیررسمی ایران چهارمین یا نهایت پنجمین تامینکننده نفت چین است.
سهم ایران از بازار گاز چین: هیچ!
چین روزانه حدود ۵۷۰ میلیون مترمکعب گاز تولید میکند. اما میزان مصرف روزانه این کشور بیش از یک میلیارد مترمکعب در روز است. چین سومین مصرفکننده بزرگ گاز طبیعی بعد از آمریکا و روسیه است.
این کشور بیش از ۴۰ درصد از گاز مصرفی خود را از طریق واردات تامین میکند. از واردات حدود ۴۶۰ میلیون مترمکعبی گاز در سال ۲۰۲۱ گاز مایع(الانجی) سهم ۶۵ درصدی و گاز طبیعی از طریق خط لوله سهم ۳۵ درصدی از واردات این کشور داشته است.
چین در چند سال گذشته تامین کنندگان LNG خود را متنوع کرده است و استرالیا بزرگترین تامین کننده آن بوده است که ۴۴ درصد از واردات LNG در سال ۲۰۲۱ را به خود اختصاص داده است. بعد از استرالیا، قطر با بیش از ۱۲ درصد در رتبه بعدی تامینکننده الانجی چین قرار دارد. آمریکا و مالزی در تامین الانجی مورد نیاز چین در رتبه بعدی قرار دارند.
در واردات گاز چین از طریق خط لوله تنها کشورهای آسیای میانه حرفی برای گفتن دارند. ترکمنستان، روسیه و قزاقستان اصلی ترین تامینکننده گاز چین از طریق خط لوله هستند.
بنابراین میتوان گفت ایران هیچ سهمی در تامین گاز چین چه از طریق خط لوله و چه طریق صادرات الانجی ندارد.
سفر رئیسی به افزایش تجارت نفت و گاز ایران و چین منجر میشود؟
ایران تا کنون نه موفق به ایجاد ظرفیتی برای انتقال گاز به این کشور شده و نه توانسته با ساخت زیرساختهای مورد نیاز برای تولید الانجی در بازار گاز چین جایی به دست آورد. این در حالی است که بازار گاز چین به دلیل تلاش برای دور شدن از مصرف ذغال سنگ و جایگزینی آن با گاز مدام در حال گسترش است و این کشور به دنبال انعقاد قراردادهایی جدید برای متنوع کردن سبد تامین گاز خود است. در همین راستا اخیرا دو شرکت بزرگ چینی با شرکت ملی قطر برای به دست آوردن سهم از ذخایر این کشور و سرمایهگذاری و کمک به رشد تولید گاز قطر (در میدانی که با ایران مشترک است) قراردادهای بلندمدت امضا کردهاند.
اما باید گفت با توجه به چشمانداز رو به رشد مصرف و توقف سرمایهگذاری در بخش تولید گاز ایران هم چندان چشمانداز روشنی در این بازار قابل تصور نیست. ایران همین حالا هم به سختی نیاز بازار داخلی خود به گاز را تامین میکند و زمستان امسال مجبور به کاهش شدید صادرات خود به دو مشتری گازیاش یعنی ترکیه و عراق شد. از این رو بعید است که سفر رئیسی بتواند در کوتاهمدت و میانمدت مشکلی از این گره کور باز کند.
در خصوص صادرات نفت ایران به پکن هم باید گفت که ممکن است که سفر رئیسی احتمالا نتواند به افزایش صادرات نفت ایران به چین منجر شود. چین در حال حاضر بزرگترین خریدار نفت ایران محسوب میشود. اما با وجود اینکه نفت ایران با تخفیف به فروش میرسد ظاهرا سهم ایران از سبد وارداتی این کشور تغییر چندانی نسبت به قبل از تحریمها نداشته است. چین کشوری است که به شدت متنوع بودن سبد تامین انرژی خود را دنبال میکند. همین حالا هر آن ممکن است که با افزایش فشار تحریمها چین از نفت ایران که حداقل ۸ درصد از نفت وارداتی این کشور را تامین میکند، محروم شود. در این زمینه میتوان به واردات نفت چین از روسیه هم توجه کرد. با وجود اینکه روسیه تخفیفهای چشمگیری در فروش نفت خود لحاظ میکند و تحریمهای اعمالی بر این کشور به سرسختی ایران نیست، اما نتوانسته سهم خود از بازار چین را به طور چشمگیری (آنگونه که در هند اتفاق افتاده) افزایش دهد. تحلیلگران بر این باورند که نگرانی از وابسته شدن به نفت روسیه مانع از این میشود که چین نفت بیشتری از این کشور خریداری کند.
از این رو به نظر همین حالا هم میزان صادرات نفت ایران در بالاترین سطح ممکن در جریان است و بعید است که این کشور به خرید بیشتر نفت از ایران دست بزند.
نقش چین در تولید نفت و گاز ایران
چین دارای چندین شرکت بزرگ نفتی و گازی است که بعضا جز بزرگترین شرکتهای جهان محسوب میشوند. شرکت ملی نفت چین (سیانپیسی) یکی از بزرگترین شرکتهای نفتی در جهان است و از نظر درآمد در رتبه اول قرار دارد. بعد از این شرکت سینوپک و سیاناواوسی(CNOOC) در رتبههای بعدی قرار دارند. این شرکتها در بسیاری از میادین بزرگ جهان به خصوص در کشورهای خاورمیانهای برای اکتشاف و تولید و فروش نفت و گاز سرمایهگذاری کردهاند.
شرکتهای چینی در دهههای اخیر بارها برای امضای قرارداد و تولید نفت و گاز از میادین ایرانی خیز برداشتهاند اما در کمتر میدانی این قراردادها به نتیجه رسیده است. یکی از مهمترین و آخرین قراردادها توافق برای توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی بود. سیانپیسی چین در این قرارداد سهم ۳۰ درصدی داشت و قرار بود در صورت خروج توتال از توافق بعد از خروج ترامپ از برجام کار انجام پروژه را به عهده بگیرد. اما این شرکت چینی هم خیلی زود بعد از توال فرانسه به دلیل تحریمها ایران را ترک کرد.
مهمترین عامل خروج و بینتیجه بودن قرارداد با شرکتهای چینی تحریمها و نگرانی از محروم شدن از خدمات و بازارهای مالی آمریکا بوده است. از این رو در شرایط کنونی که مذاکرات با غرب متوقف شده و نتیجهای در بر نداشته است این سوال مطرح است که آیا مذاکره و امضای قرارداد با شرکتهای چینی میتواند به بازگشت آنها به ایران منجر شود یا خیر؟
تبادل نظر