۲۶ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۷:۰۰
پیدا و پنهان سفر رئیسی به چین

محمدجواد قهرمانی / کارشناس روابط بین‌الملل

سفر شی جین‌پینگ به عربستان و موضوعات مطرح شده در بیانیه‌های پایانی سفر، وضعیت موجود در روابط میان چین و آمریکا و در کنار این‌ها روابط دوجانبه ایران و چین به‌ویژه موضوع عملیاتی شدن چارچوب توافقی، سبب شده سفر رئیس‌جمهور ایران به پکن حائز اهمیت قلمداد شود. بر همین اساس، بررسی ابعاد مختلف این سفر برای آینده روابط تهران- پکن مهم خواهد بود.

با نگاه به فاکتورهای مختلف، می‌توان چند موضوع مهم در سطوح منطقه‌ای، بین‌المللی و روابط دوجانبه را مطرح کرد:

در سطح منطقه‌ای به نظر می‌رسد یکی از مهمترین ابعاد دعوت شی جین‌پینگ از رئیس‌جمهور ایران، نمایش تعهد و پایبندی به اصل توازن یا روابط برابر با کنشگران مختلف منطقه خاورمیانه از جمله رقبای منطقه‌ای باشد. این مسئله به‌ویژه در زمانی قابل توجه است که بندهایی از بیانیه‌های پایانی سفر شی جین‌پینگ به عربستان، خشم و ناراحتی جدی در میان ایرانیان به‌وجود آورده است. تهران باید قاطعیت خود در موضوعات مختلف به‌ویژه موضوع جزایر سه‌گانه را برای طرف چینی روشن سازد. با این حال، ضروری است بیان شود این دستور کار چین به معنای برابری روابط در همه ابعاد نیست، بلکه هر کنشگری بسته به شرایط مختلف از جمله ظرفیت‌های داخلی، ابزارهای چانه‌زنی، نوع تعامل با نظام بین‌الملل و غیره از آن بهره‌مند خواهد شد.

روابط چین و آمریکا نیز از جمله عوامل تأثیرگذار بر روابط ایران و چین بوده و در آینده نیز خواهد بود. تاکنون باوجود رقابت و تنش میان روابط  چین و آمریکا، پکن همواره سعی بر حفظ روابط و ممانعت از تشدید تنش‌ها و در نتیجه غیرقابل مدیریت شدن آنها، داشته است. در پرونده‌های مختلف مرتبط با ایران، چین ثابت کرده هرجا تصور کند نظم بین‌المللی ممکن است با چالش مواجه شود، سیاست حفظ آن از طریق حمایت از رژیم‌های حاکم بر آن را دنبال می‌کند. تجلی بارز این موضوع، پرونده هسته‌ای است که اگرچه چین همواره بر حق ایران برای پیگیری برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای تأکید کرده، اما روند اقدامات عملی این کشور از تعهد به رژیم منع گسترش حکایت داشته و در عین حال، تشدید فشارها علیه ایران به‌ویژه در قالب تحمیل تحریم با ایستادگی جدی چین در برابر آنها همراه نبوده است. در زمانی‌که روابط پکن-واشنگتن با تنش همراه باشد، نزدیکی به ایران می‌تواند به‌عنوان کارتی برای چانه‌زنی در برابر آمریکا تبدیل شود. به عبارت دیگر همزمان با تنش‌های غرب با ایران، چین ضمن نمایش توان خود برای اثرگذاری بر پرونده‌های مرتبط با ایران، خود را یک قدرت بزرگ به نمایش می‌گذارد  که آمریکا برای مدیریت نظم بین‌المللی نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد.

بنابراین سفر رئیس‌جمهور ایران به چین، فضا را برای ایفای نقش میانجی‌گرایانه توسط چینی‌ها در پرونده هسته‌ای به نمایش خواهد گذاشت. پیش از برجام، همانطور که از سوی طرف‌های مختلف اذعان شده، چینی‌ها به‌عنوان یکی از طرف‌های مذاکره، برای تحقق آن در مواردی چنین نقشی را ایفا کرده‌اند. در حال حاضر نیز پکن می‌تواند چنین سیاستی را دنبال کند؛ از نگاه چینی دنبال کردن چنین نقشی نه تنها توان اثرگذاری آنها در موضوعات حساس بین‌المللی را نشان خواهد داد، بلکه از وقوع بحرانی دیگر در منطقه‌ای حساس از جهان که چین تا آینده قابل پیش‌بینی به انرژی آن وابستگی زیادی دارد، جلوگیری خواهد کرد.

علاوه بر موارد ذکر شده، اشاره به این موضوع نیز ضرورت دارد که نیازمندی‌های متقابل، عامل مهم پیونددهنده دو کشور بوده است. در حال حاضر، امضای چارچوب توافقی 25 ساله گواهی بر این موضوع است که معنای عملی آن یعنی تعمیق همکاری‌های دوجانبه. در سفر آقای رئیسی به چین یقیناً این موضوع یکی از مهم‌ترین موضوعات در دستور کار دو طرف خواهد بود. برای جمهوری اسلامی ایران این امر یک دستاورد قلمداد می‌شود که به باور تصمیم‌گیران تهران، می‌تواند فشارهای غرب را خنثی سازد. اما نکته حائز اهمیت از نگاه چینی این است که با امضای موافقت‌نامه‌های مختلف با تهران، مقامات چین خود را از مسئولیت عدم اجرای آنها در صورت عدم تحقق شرایط اجرایی‌شدنشان (از جمله استمرار تحریم‌ها) مبرا خواهند کرد و از طرف دیگر، حتی در صورت تداوم همکاری‌های کمتر از آنچه میان چین و عربستان و یا دیگر کشورهای منطقه در جریان است، ایران را از اقداماتی که ممکن است سرمایه‌گذاری‌های چین در منطقه را به خطر بیندازد برحذر می‌دارد. بنابراین، واقع‌گرا بودن نسبت به نتایج عملی این سفر امری بسیار حائز اهمیت است.

تبادل نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha