۲۱ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۰
چرا توافق تهران-ریاض برای چین مهم است؟

محمد جواد قهرمانی

توافق اولیه تهران و عربستان با وجود اهمیت و پیامدهایی که می‌تواند برای روابط دوجانبه و پویایی‌های منطقه‌ای و بین‌المللی داشته باشد از یک بعد مهم نیز توجه بسیاری را به خود جلب کرده و آن ایفای نقش میانجی چین است. افزایش سهم چین از منابع ثروت و قدرت جهانی که این کشور را به یک کنشگر سیستمی تبدیل و در نتیجه، سیاست‌ها و اقدامات آن پیامدهای جهان‌گستر دارد، افزایش دامنه منافع چین در خاورمیانه، افزایش سطح تنش و رقابت با آمریکا و اتخاذ برخی سیاست‌ها از جانب کشورهای منطقه که از نگاه آمریکا مطلوب به شمار نمی‌رود، در افزایش توجهات تأثیرگذار بوده‌اند.
با توجه به جمیع این موضوعات، بررسی محرک‌ها و انگیزه‌های چین در پیگیری چنین نقشی حائز اهمیت است:
 اولین موضوع و محرک چین در ایفای نقش میانجی، به حفظ ثبات مربوط می‌شود. چینی‌ها تاکنون از محیط بین‌المللی باثبات در نظام بین‌المللی به خوبی بهره‌برداری کرده و بدین ترتیب توانسته‌اند سهم خود از ثروت و قدرت جهانی را افزایش دهند. این دستور کار کلان چین در منطقه خاورمیانه نیز صادق است. فقدان ثبات در خاورمیانه دو پیامد مهم برای چین دارد:
 الف) تأمین انرژی و البته سرمایه‌گذاری‌های چین در منطقه به خطر خواهد افتاد. از این زاویه ایفای نقش میانجی دارای منافع مهم و جدی برای تأمین امنیت سرمایه‌گذاری‌های چین خواهد بود.
 ب) مسئله دیگر این است که افزایش تنش میان تهران و ریاض اجرای سیاست دوری یا نزدیکی برابر میان این دو کشور را برای پکن دشوارتر می‌سازد. همچنین، این مسئله می‌تواند به سوء محاسبه این دو کنشگر منجر شود.
 مسئله حائز اهمیت بعدی افزایش امکان مواجهه نظامی در منطقه است. موضوعاتی چون پرونده هسته‌ای ایران یا موضوع کمک‌های نظامی به روسیه سبب شده هزینه اقدامات سخت علیه تهران کاهش یابد. چه این اقدام توسط اسرائیل و با حمایت آمریکا باشد و چه مستقیم توسط آمریکا صورت گیرد می‌تواند منطقه را وارد بحرانی کند که برای اقتصاد چین بسیار فاجعه‌بار خواهد بود. در کنار این موضوع، افزایش فشارها به تهران، از نگاه چینی ممکن است باعث شود ایران دست به اقدامی متهورانه بزند که پیامد این امر نیز همچون مورد قبل برای چین بسیار زیاد خواهد بود. چین در این رابطه گزینه‌های مهمی را پیش‌رو دارد که از جمله آنها ایفای نقش میانجی میان دو کنشگری است که روابط آنها در سالیان اخیر با تنش‌های فزاینده مواجه بوده و بهبود روابط آنها چه بسا بتواند بر دیگر پرونده‌ها نیز تأثیر مثبت برجای بگذارد.

در این میان، چین نیز توانسته با اتخاذ برخی سیاست‌ها، اعتبار خود به عنوان میانجی را در میان تصمیم‌گیران این دو کشور افزایش دهد. پکن به گونه‌ای رفتار کرده تا نه تنها تصمیم‌گیران تهران، بلکه ریاض را نسبت به ایفای نقش میانجی مطمئن سازد. از جمله می‌توان گفت اظهارات مطرح شده در بیانیه‌های سفر شی به عربستان که ضمن فشار بر تهران این سیگنال را نیز مخابره می‌کند که تهران نمی‌تواند انتظار داشته باشد چین روابط با کشورهای عربی را قربانی روابط با تهران کند به افزایش اعتبار چین به عنوان یک میانجی در نزد عربستان منجر شده است. در رابطه با تهران نیز از طریق ارائه برخی مشوق‌ها همچون توافق‌های اقتصادی (البته بدون توجه به شرایط اجرایی آن) پکن توان تأثیرگذاری بر تصمیمات تهران را بدست می‌آورد.
موضوع سوم به ایفای نقش به عنوان یک قدرت بزرگ مسئول مرتبط می‌شود. چین در پرونده‌های مختلف تلاش می‌کند پیشنهادهای خودش را به عنوان طرح‌های صلح و کاهش تنش مطرح کند. از این طریق این کشور هم می‌خواهد به عنوان یک قدرت بزرگ به رسمیت شناخته شود که دیگر قدرت‌ها نقش آن را در موضوعات مختلف به رسمیت بشناسند و هم از این طریق مسئولیت‌پذیری خود را در قبال جامعه بین‌المللی به نمایش بگذارد. فضای حاکم بر روابط ایران و عربستان، چنین فرصتی را در اختیار چین قرار داده است.
به طور کلی، چین به عنوان یک قدرت بزرگ ذینفع در خاورمیانه، از ثبات در منطقه بسیار بهره‌مند خواهد شد. افزایش تنش‌ها میان ایران و عربستان طوری که از کنترل خارج شود می‌تواند پیامدهای مهمی برای چین از جمله پیامدهای اقتصادی داشته باشد. در نتیجه استفاده از اهرم‌های در اختیار به منظور نزدیک کردن این دو کشور، ضمن افزایش اعتبار، به معنای تمایل چین به ایفای نقشی فعالانه‌تر در چالش‌ها و پرونده‌های منطقه‌ای و بین‌المللی است.

تبادل نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha