۱۵ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۶
 قتل عجیب مرد ایرانی به دست همکار خارجی‌اش

مرد پاکستانی که همکار ایرانی خود را به قتل رسانده است با درخواست اولیای دم مقتول به قصاص محکوم شد.

اعتمادآنلاین: مرد پاکستانی که دوست ایرانی‌اش را به قتل رسانده و جسد او را به شکل مومیایی پیچیده بود با درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد.

 قتل مبل‌ساز ایرانی به دست مرد پاکستانی با کنجکاوی زن همسایه لو رفت. این زن که از پشت پنجره نظاره‌گر رفتارهای همسایه‌هایش بود، ناگهان یکی از آن‌ها را دید که جسدی را کشان‌کشان با خود می‌برد.

این زن با پلیس تماس گرفت و گفت در کنجکاوی‌هایش متوجه شده یکی از همسایه‌هایش به قتل رسیده است.

او گفت: من پشت پنجره اتاقم ایستاده بودم و با تلفن صحبت می‌کردم که صحنه ترسناکی دیدم. در مجاورت خانه‌مان یک خانه ویلایی قرار دارد که مدت‌هاست به کارگاه تولیدی و تعمیرات مبل تبدیل شده است. من مردی را در حیاط آنجا دیدم که یک جسد را روی زمین می‌کشاند و به داخل زیرزمین کارگاه می‌برد. با دیدن این صحنه تلفن را قطع کردم و با موبایلم چندین عکس از انتقال جسد گرفتم.

به دنبال تماس زن جوان، ماموران کلانتری عازم کارگاه مبل شدند و در بررسی آنجا جسد مردی را که داخل پارچه‌ای سفید شبیه مومیایی پیچیده شده بود کشف کردند.

مرد پاکستانی به نام زاهد که در کارگاه بود تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل همکارش وحید اعتراف کرد.

جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان علت مرگ را اصابت جسمی سنگین به سر اعلام کردند و گفتند حدود ۱۲ ساعت از قتل گذشته است.

زاهد که از ارتکاب قتل پشیمان بود در بازجویی گفت: وحید را از دو سال قبل می‌شناختم. او خانه ویلایی پدرزنش را به کارگاه تولیدی مبل تبدیل کرده بود و ما آنجا با هم کار می‌کردیم. مبل‌هایی که وحید ساخته بود داخل سالن قرار داشت و مبل‌هایی را که کار تعمیر و ساخت‌شان بر عهده من بود داخل بالکن گذاشته بودم. اما هوا ابری بود و من نگران بارش باران بودم. به همین خاطر خواستم مبل‌ها را به داخل سالن بیاورم. وحید قبول نکرد و سر همین موضوع با هم درگیر شدیم. او به من سیلی زد، من هم عصبانی شدم و با میله آهنی چند ضربه به سرش زدم.

به دنبال این اعترافات، مرد پاکستانی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.

در جلسه رسیدگی به این پرونده دختر و پسر قربانی درخواست قصاص را مطرح کردند.

پسر مقتول گفت: پدرم و متهم با هم دوست بودند، اما زاهد بی‌رحمانه پدرم را کشت و می‌خواست جسد را سر به نیست کند. به همین خاطر برایش قصاص می‌خواهیم.

وقتی متهم در جایگاه ایستاد، اتهام را قبول کرد و گفت: مادرم سوری و پدرم پاکستانی است و خودم هم در سوریه به دنیا آمدم. ۳۱ سال قبل به ایران آمدم. در بچگی مادرم فوت کرد و در نوجوانی پدرم را از دست دادم. از همان سال‌ها بود که کار مبل‌سازی را شروع کردم و بعد سال‌ها با وحید آشنا شدم.

او در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: وقتی با وحید بحث کردم کنترل اعصابم را از دست دادم و با میله آهنی که در گوشه‌ای افتاده بود چند ضربه به او زدم. من قصد قتل نداشتم و فکر نمی‌کردم ضرباتی که می‌زنم باعث مرگ وحید شود.

متهم درباره بسته‌بندی جسد به شکل مومیایی نیز گفت: بعد از قتل می‌خواستم جسد را مخفی کنم. به همین خاطر با پارچه و ابرهایی که در کارگاه داشتم جسد را شبیه مومیایی پیچیدم و آن را داخل زیرزمین کشاندم. می‌خواستم در فرصتی مناسب آن را دفن کنم که ماموران پلیس سر رسیدند.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده، زاهد را به قصاص محکوم کردند.

تبادل نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha