فردای اقتصاد: این روزها بعید است کسی در ایران حتی به شوخی قبول کند که «پول خوشبختی نمیآورد»؛ همه به دنبال درآمد بیشترند تا بتوانند وضعیت رفاهی بهتری داشته باشند. اما چند سال پیش مقاله علمی معروفی (کانمن و دیتون، ۲۰۱۰) نشان داد بین مردم ایالات متحده، بیشترشدن درآمد از جایی به بعد چندان موجب شادی و احساس رفاه بیشتر نمیشود. هر چند تا کمتر از آن سطح درآمد، رابطهای نسبتاً قوی بین این دو متغیر دیده میشود، یعنی درآمد کم حتماً همراه میشود با احساس رفاه پایین. اما آن «مرز شادی» که بعد از آن درآمد بیشتر منجر به شادی بیشتر نمیشود، برای ایران کجا قرار دارد و چقدر طول میکشد یک خانوار متوسط ایرانی به آن مرز برسد؟
مرز شادی برای ایرانیان چقدر محاسبه میشود؟
محققان مقاله گفتهشده حدوداً مرز درآمد سالانه ۷۵۰۰۰ دلار را برای خانوارها در آمریکای سال ۲۰۰۸ محاسبه کردند. با احتساب تورم آمریکا آن مرز را میتوان امروز حدود ۱۰۶هزار دلار در نظر گرفت. اگر بخواهیم این عدد را به نرخ دلار مورد مبادله تبدیل کنیم، میشود بالای پنج هزار میلیارد تومان درآمد سالانه. اما از آنجا که اینجا بحث از رفاه برآمده از این سطح درآمد است، تبدیل آن از طریق نرخ برابری قدرت خرید (PPP) منطقیتر است. این نرخ نشان میدهد سبد کالایی که با یک دلار در آمریکا میتوان خرید، با چند ریال در ایران میتوان خریداری کرد. به خاطر حضور خدمات و برخی کالاهای غیرقابل مبادله در سبد مصرفی شهروندان، این نرخ پایینتر از نرخ مبادله دلار در بازار است که تحت تأثیر تجارت کالاها و البته در حال حاضر، خروج سرمایه، شکل میگیرد.
صندوق بینالمللی پول در سال جاری، نرخ تبدیل دلار آمریکا به ایران بنا بر PPP را حدود ۸۸۱۲ تومان محاسبه کرده است. از سوی دیگر به کمک نتایج آمارگیری بودجه خانوار ایران، درآمد سالانه سرانه خانوار در ۱۴۰۱ را میتوان حدود ۱۶۰ میلیون تومان تخمین زد که با توجه به نرخ تبدیل PPP گفتهشده میشود حدود ۱۸ هزار دلار. حالا سوال این است که یک خانوار متوسط ایرانی تا چند سال دیگر ممکن است به درآمدی برسد که دیگر پول و اصطلاحاً مادّیات آنقدرها به خوشحالیاش کمک نکند؟ با فرض این که رسیدن به قدرت خرید ۱۰۶ هزار دلاری (یا ۷۵هزار دلار به قیمتهای ۲۰۰۸) این موضوع را برآورده کند، باید دید با رشدهای اقتصادی مختلف، چند سال طول میکشد تا این اتفاق بیفتد؟
چند سال طول میکشد تا حداکثر احساس رفاه با پول به دست آید؟
نمودار بالا نشان میدهد بر اساس رشد اقتصادی متوسط هر کدام از دهههای اخیر، در ادامه و طی چند سال درآمد سرانه خانوار ایرانی به ۱۰۶ هزار دلار میرسد. طبیعتاً با توجه به رشدهای اقتصادی منفی درآمد سرانه کشور در دهههای ۶۰ و ۹۰، با رشد اقتصادی مشابه این دههها هیچگاه نمیتوان به چنان سطح درآمدی رسید. اما مثلاً با رشد دهه چهل، حدود ۲۳ سال زمان میبرد تا یک خانوار متوسط ایرانی حداکثر احساس رفاهی را که میتوان با پول به دست آورد، داشته باشد. اما با رشد دهه پنجاه، این دوره زمانی به حدود ۱۱۸ سال افزایش مییابد
با رشد دهه هشتاد که کمتر از دهه چهل بوده، ۳۲ سال طیکردن این مسیر وقت خواهد برد. با رشد دهههای هفتاد و هشتاد هم به ترتیب ۶۲ و ۱۱۹ سال زمان لازم است.
البته باید توجه داشت که نهایتاً احساس رضایت کلی از زندگی حتی بعد از مرز گفتهشده هم با درآمد رابطهای مستقیم دارد. به هر حال، درآمد همیشه اصلیترین مسیر افزایش رضایت از زندگی است. اما درمورد رفاهی که افراد در لحظه درباره زندگیشان احساس میکنند، درآمد و پول از حدی به بعد چندان مؤثر نیست و احتمالاً نقش عواملی غیردرآمدی مثل ارتباطات اجتماعی و غیره پررنگ میشود.
نتیجهای که راجع به ایران میتوان گرفت این است که سالهای سال افزایش اندازه اقتصاد لازم است تا بتوان گفت کثیری از ایرانیان برای شادتربودن از پول بینیازند. اما با توجه به رشد بیثبات اقتصاد ایران در دهههای اخیر، حدسزدن مسیر پیش رو، به ویژه با بحرانهای انباشته موجود دشوار است. اگر رشدهای اندک و منفی در کار باشد، هشت ایرانیها همیشه گره نهشان خواهد ماند. اما اگر تحولی به سود رشد اقتصادی اتفاق بیفتد، ممکن است حتی زودتر از آنچه انتظار میرود، خانوار ایرانی به «سطح خوشبختی» برسد.
تبادل نظر