۲۲ تیر ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۶

اولین «دورهمی بورسی» فردای اقتصاد با میزبانی مهدی طحانی و حضور علی سعدوندی، سعید مشکانی، مهشید داداش‌زاده، بهنام صمدی، بهزاد بهمن‌نژاد و فاطمه اسماعیلی برگزار شد.

اولین برنامه «دورهمی بورسی» فردای اقتصاد ظهر روز چهارشنبه با حضور علی سعدوندی، سعید مشکانی، مهشید داداش‌زاده، بهنام صمدی، بهزاد بهمن‌نژاد و فاطمه اسماعیلی و میزبانی مهدی طحانی برگزار شد. کارشناسان بازار سهام در این دورهمی بورسی به توصیف دلایلی پرداختند که موجب کم‌رمقی بورس و حال و هوای این روزهای بازار سهام شده‌ است و در ادامه راهکار برون‌رفت از این شرایط را تشریح کردند.

وزن‌کشی بورس در ترازوی بازدهی 

در ابتدای این نشست فاطمه اسماعیلی، دبیر گروه بورس «فردای اقتصاد» به بررسی عملکرد بازارها در سال جاری پرداخت و گفت: بورس تهران از ابتدای سال ۱۴۰۲ تاکنون رشد تقریبا ۶ درصدی را به ثبت رساند و به نوعی در مقایسه با سایر بازارهای مالی به عنوان بازاری برنده در نظر گرفته می‌شود. در ادامه دلار با حدود ۴ درصد و بازارهای سکه و خودرو با توجه به اضافه پرشی که چندی پیش داشتند، در بازه زمانی مذکور با افت قیمت همراه شدند. با این کارنامه و برد بورس نسبت به رقبا پس چرا می‌گوییم بورس جان نمی‌گیرد؟

 وی خاطرنشان کرد: ارزیابی بازه یک ساله بازارها حاکی از این است که کمترین بازدهی مربوط به بورس بوده است. سکه بیش از ۸۰ درصد رشد، دلار حدود ۶۰ درصد افزایش و در سایر بازارها نظیر خودرو نیز چنین وضعیتی حاکم بوده است.

اسماعیلی تاکید کرد: بورس در بازه یک ساله کمترین بازدهی را تجربه کرده، این در حالی است که در بازه زمانی بلند مدت‌تر نیز شرایط بدتر خواهد بود. اینجاست که فعالان به رغم اعتمادی که به بازار سهام کردند به دنبال چرایی بالاتر بودن بازدهی سکه نسبت به تنها بازار مولد کشور هستند. به نظر می‌رسد چرایی این رویداد به سیاست‌گذاری‌ها باز می‌گردد.


سیاست‌های ۵۰ ساله دلیلی برای فرار از بازار سرمایه

در ادامه این نشست علی سعدوندی، صاحب‌نظر اقتصادی در ادامه عنوان کرد: ۲ الی ۳ سالی می‌شود که بنده تذکر می‌دهم، مبنی بر این که اگر موج توری شکل گرفت بازار سرمایه جا خواهد ماند.

نظر بسیاری از فعالان بازار متفاوت بود. این قشر معتقد بودند، اگر سیاست‌های تورم‌زا را پیش بگیریم در نهایت نقدینگی به سمت بازار سرمایه خواهد رفت.

سعید مشکانی در این خصوص گفت: در بازار سرمایه چنین نظری وجود نداشت و تورم در این بازار قابل دفاع نیست. بازار سرمایه معتقد است که نباید نرخ ارز را به صورت مصنوعی سرکوب کرد.

وی افزود: چطور می‌شود که نقدینگی از ۳ میلیون میلیارد تومان به ۶ میلیون میلیارد تومان می‌رسد اما در ادامه نرخ دلار از ۳۰ هزار تومان به ۲۰ هزار تومان کاهش یافت و تثبیت شد. در صورتی که نرخ باید تا ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان افزایش پیدا می‌کرد. در ادامه نرخ دلار رشد کرد. حال گفته می‌شود چرا روی نرخ نیمایی به طور مجدد قیمت‌گذاری صورت می‌گیرد و اساسا چرا شرکت‌ها باید با این نرخ اقدام به فروش کنند. بازار سرمایه معتقد است، قیمت جهانی و آسیایی به عنوان مثال متانول مشخص است چرا باید ۳۰ تا ۴۰ درصد کمتر، فروش صورت بگیرد.

سعدوندی در ادامه تصریح کرد: اکنون وقایعی که روی داده است مورد بررسی قرار می‌گیرد و بعضا مواضع نیز اصلاح می‌شود. از ابتدا عنوان شد که قیمت‌گذاری دستوری مشکل اصلی است.

نرخ ارز مهم‌ترین تاثیر را بر بازار سرمایه دارد (نرخ ارزی که برای شرکت‌ها و صادرکنندگان  در نظر گرفته می‌شود). زمانی که این ارز سرکوب می‌شود طبعا اثرات جدی بر روند بازار سرمایه خواهد داشت.

به گفته مشکانی نرخ ارز موضوعی است که ۱۰ الی ۱۵ سال اخیر در بازار سرمایه بر روی آن اختلاف وجود دارد.

سعدوندی اما معتقد است که نمی‌توان به عنوان یک گروه اجتماعی چند هدف را به طور همزمان پیگیری کرد. نمی‌توان درخواست داد که از صندوق توسعه ملی برداشت صورت بگیرد و تبدیل به پایه پولی شود. بازار سرمایه نقش عمده‌ای در هر کشوری در فرآیند توسعه داشته است. به این معنی که فعالان این بازار پیش قراولان توسعه هستند. تلاش‌هایی که معمولا فعالان بازار در جهت منافع شخصی خود انجام می‌دهند معمولا در جهت رفاه جامعه هم قرار می‌گیرد.

وی گفت: اگر به دنبال رشد هستیم باید بازار سرمایه اصلاح شود. این بازار باید همواره به محیطی تبدیل شود که افراد به آن پناه بیاورند، به این معنی که از سایر بازارها خارج شده و به سمت این بخش حرکت کنند. به عنوان بازاری که مورد توجه سیاست‌گذار و تضمین  آن را به همراه دارد. اکنون مشاهده می‌شود که افراد از بازار سرمایه فرار کرده و به سمت سایر بازارها حرکت می‌کنند. سیاست‌هایی که ۵۰ سال ادامه‌دار بوده و اکنون تشدید هم شده است را می‌توان به عنوان دلیل فرار مطرح کرد.

این صاحب‌نظر اقتصادی سیاست ‌قیمت‌گذاری دستوری را به عنوان مهم‌ترین سیاست برشمرد و اذعان داشت: صداهای متعددی که از بازار سرمایه شنیده شد، غلط بود. صداها و درخواست‌های متعدد در بازار سرمایه مطرح شد که بسیاری از آن به ضرر این بازار بوده است. به عنوان مثال در یک وهله‌ای برداشت این بود، ورود به سمت صندوق‌های فیکس اینکام وجود دارد. برخی از مدیران بازار با فعالان بازار سرمایه همراهی کردند. به نحوی که سعی شد به صورت غیر شرعی و غیر اخلاقی صندوق‌های مذکور را مجبور کنند سهام خریداری کنند. این قبیل اتفاقات در نهایت به نفع بازار سرمایه نبود.

به گفته سعدوندی، در حالی که نرخ بهره واقعی به شدت منفی بود، تمام تلاش روی تشدید سرکوب نرخ بهره صورت گرفت. فعال بازاری که باید در جهت آزادسازی قیمت‌ها فعالیت کند، دقیقا خلاف این رویه اقدام می‌کرد. زمانی که تلاش می‌شود نرخ بهره سرکوب شود، در نهایت این مهم به سرکوب نرخ ارز منجر خواهد شد. این اتفاق هم افتاد. اهداف باید کاملا مشخص و صریح باشد. می‌بایست جنبش شکل بگیرد. عملکرد سایر بازارها همانند بازار سرمایه نیست. سیاست‌گذاری‌ها در بازار خودرو و ارز پشت درب‌های بسته صورت می‌گیرد. دولت به عنوان مهم‌ترین نهادی که در اقتصاد وجود دارد منافع خود را در نظر می‌گیرد، با منافع بازار سرمایه و منابع آحاد جامعی کاری ندارد. دولت به دنبال تامین کسری بودجه از هر روش ممکن است.

وی تاکید کرد: مهمترین نرخ در بازار سرمایه، نه در کلیت اقتصاد نرخ ارز است. زمانی که این نرخ سرکوب می‌شود، وقتی که سیاست‌گذار در جهت منافع خود به عنوان مثال پتروشیمی‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در نهایت این مهم به ضرر بازار سرمایه خواهد شد.

چطور یک بازار نا بازار شد؟

سعید مشکانی کارشناس بازار سرمایه درباره این که مقطعی عده‌ای عنوان کردند صندوق‌های فیکس اینکام اقدام به خریداری سهام کنند، بیان کرد: بانک مرکزی در مرداد ماه سال ۱۳۹۹ ابلاغیه‌ای را منتشر کرد. صندوق‌های فیکس اینکام که ۲۵ درصد از پرتفوی را به سهام تخصیص داده بودند موظف شدند طی ۳ روز به ۱۰ یا ۱۵ درصد برسند. تخلیه پرتفوی در بازار فقط در ۳ روز صورت گرفت. به دلیل توصیه اقایان اقتصاددان؛ نامه‌ای در فروردین ۱۳۹۹ نوشته شد مبنی بر این که ۵۰ هزار میلیارد تومان پایه پولی تزریق شود در جهت این که با آثار رکودی کرونا مبارزه گردد. در چنین موقعیتی نامه‌ای تدوین شد مبنی بر این که، اقتصادی که در رکود است و ۵۰ هزار میلیارد تومان از سمت پایه پولی تزریق می‌شود طبعا نرخ بهره کاهش پیدا می‌کند (زیرا تقاضای تسهیلات در بازار وجود ندارد). کاهش نرخ بهره در واقع نرخ تنزیل ذهنی در بازار سرمایه را تغییر می‌دهد. در ادامه نرخ P/E افزایشی می‌شود. این مهم باعث می‌شود بورسی که ۳۰ تا ۴۰ میلیارد دلار سود دارد، قبلا با P/E ۵ واحد ۲۰۰ میلیارد دلار ارزش مارکت آن براورد شود. اکنون با P/E ۱۲ تا ۱۳ واحد، بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار ارزش دلاری آن در نظر گرفته می‌شود.

به گفته این تحلیلگر بازار سرمایه، در همان زمان مطرح شد، با فرض این که نرخ بهره کاهش یافت، نرخ تنزیل ذهنی هم جابجا شد. بورس هم در ادامه به ارقامی همچون ۴۰۰ تا ۴۵۰ میلیارد دلار رسید. در ادامه روزی سیاستگذار مجبور می‌شود نرخ بهره را از ۸ به ۲۰ برساند. در این حالت تغییر نرخ تنزیل ذهنی هم از ۱۲ به ۵ می‌تواند منجر به سقوط ۵۰ تا ۶۰ درصدی بورس شود. این اظهارات مربوط به فروردین ماه سال ۱۳۹۹ است. 

وی گفت: مداخله دولت بازار را تبدیل به نابازار کرد. بازار مکانیسم خاص خود را دارد. نمی‌توان وارد بازار شد، مدل سیاست‌گذاری را تغییر داد، بازار تغییر کند و فقط ظاهر فیزیکی بر قرار بماند در ادامه هم عنوان شود؛ این بازار است.

به گفته مشکانی مبتنی بر اصول اقتصادی بورس کالا تشکیل شد. ظاهر مبتنی بر توسعه کلاسیک‌ها است. اما در باطن چه اتفاقی اقتاده است؟ قیمت‌گذاری دستوری سیاست‌های کلاسیک‌هاست یا سیاست کینزی‌ها؟ 

عواقب سیاستگذاری اشتباه در بورس ۹۹ و بازتاب آن در تولید

مهدی طحانی، کارشناس ارشد بازار سرمایه و میزبان برنامه دورهمی بورسی نیز با اشاره به برخی سیاستگذاری‌های اشتباه عنوان کرد: سال ۹۹ زمانی که صعودهای پرشتابی در بورس رقم خورد، رئیس وقت سازمان بورس استعفا داد. برخی می‌گفتند رئیس وقت سازمان بورس زیرک بود و می‌دانست در ادامه چه بر سر بورس می‌آید. اما واقعیت این بود که در آن زمان  سقف صندوق‌ها بسته شده بود، مجوز صندوق جدید داده نمی‌شد و تحت چنین شرایطی از مردم خواسته میشد با مراجعه به دفاتر پیشخوان و اخذ کد بورسی سرمایه خود را وارد بازار سهام کنند. عواقب این دعوت نسنجیده و سیاستگذاری اشتباه را ما امروز می‌بینیم و بدتر آنکه صدای این اتفاقات را دو سال دیگر در تولید و اقتصاد کشور خواهیم شنید.

چالش مدیریت دولتی

مهشید داداش‌زاده در ادامه این نشست بیان کرد: مقابل مدیر دولتی که در صندوق حضور دارد، رکن بازارگردان هم به چشم می‌خورد. اکنون فعالان انتقاداتی را نسبت به عملکرد بازارگردان‌ها مطرح می‌کنند. تصور سهامدار خرد از بازارگردان این است؛ بازارگردان بجای حمایت در راستای بهبود شناوری در روند معاملات اما مقابل سهامدار قرار گرفته است.

وی افزود: مشکل در اینجا تصمیمات دولت است، به عنوان مثال در حوزه نرخ خوراک پله‌ای عمل نشد. از طرفی بحث خصوصی‌سازی نیز مطرح است به نحوی که شاهد شکل‌گیری خصولتی ها توام با مدیریت دولتی هستیم.

بورس در اقتصاد ایران بازاری اشتباه است؟

بهنام صمدی، کارشناس بازار سرمایه خاطرنشان کرد: بورس بازار منافع است و منافع حرف اول را در این بازار می‌زند. در بحث سیمان اگر حمایت‌های مدیران نبود این محصول وارد بورس کالا نمی‌شد. خودروسازان علاقه‌مند به قیمت دستوری هستند و خودروسازان باعث شدند این محصول در بورس کالا نماند. بازارهای موازی به عنوان رقیب بورس محسوب می‌شوند و اتفاقا قوی‌تر هم هستند. سیاست‌گذاران عمدتا طرفدار بازار ملک هستند. اگر مصوبه‌ای علیه بازار مسکن وارد مجلس می‌شود طبعا با مقاومت رو به رو خواهد شد.

وی تاکید کرد: دولت بی پول از هر تحریمی ترسناک تر است. تا زمانی که سیاست‌های کلان تغییر نکند، بورس در اقتصاد ایران بازار اشتباهی است.

از اقبال بورس تا سایه تهدید سیاستگذار

بهزاد بهمن نژاد قائم مقام سردبیر «فردای اقتصاد» بیان کرد: در ضعیف‌ترین وضعیت بازار سهام رکورد بازدیدکننده در نمایشگاه بورس شکست. این مهم نشان می‌دهد که نفوذ بازار سرمایه بین مردم زیاد شده است.حال چرا بازار سهام بازی را به بازارهایی نظیر دلار و سکه باخت؟ در پاسخ باید به چند گروه نظیر تحلیلگران، رسانه‌ها و... رجوع شود. در حال حاضر سرمایه‌گذار حقوقی با ترس در زمینه تزریق منابع خود به بازار سهام مواجه‌اند.

برچسب‌ها