بسیاری از کشورهای پیشرفته در حال حاضر به مرحله پیری جمعیت رسیدهاند، هر چند معمولاً با سرعتی کمتر از ایران با این وضعیت مواجه شدهاند. اما آیا افت جمعیت در سن کار لزوماً باعث افت تولید یک کشور و رفاه سرانه میشود؟ یکی از مهمترین فرایندهایی که معمولاً در دنیای توسعهیافته از این اتفاق جلوگیری کرده، رشد فناوری و بهرهوری بوده است.
پیامد معمول پیری جمعیت
پژوهشی که عجماوغلو و رسترپو (۲۰۱۸) انجام دادهاند، نشان میدهد هم از نظر تئوری و هم تجربی، افزایش سن جمعیت منجر به اتوماسیون صنعتی بیشتر میشود. در واقع کشورهایی که تغییرات جمعیتی شدیدتری را تجربه کردهاند، با سرعت بیشتری به سمت جایگزینی نیروی کار با ماشینها حرکت کردهاند. آنها همچنین نشان میدهند در صنایعی که وابستگی بیشتری به نیروی انسانی میانسال دارند، فناوریهای ماشینی سریعتر اقتباس میشوند.
بنابراین به نظر میرسد واکنش طبیعی اقتصادهای دنیا به پیری جمعیت، کمکگرفتن از رشد فناوری است. این روزها که فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند، این سؤال پیش میآید که جهش تکنولوژی در پی هوش مصنوعی چگونه میتواند به رفع اثرات منفی بحرانهای جمعیتی کمک کند؟
کمک رشد بهرهوری به بحران جمعیتی
فناوریهای جدید میتوانند هم به عنوان مکمل نیروی کار و هم جایگزین آن، بهرهوری تولید را افزایش دهند. فرض کنید استفاده از هوش مصنوعی در بسیاری از مشاغل میتواند باعث شود محصولی که تولید آن بیست ساعت از یک نفر زمان میبرده، حالا طی دو ساعت تولید شود. در چنین شرایطی یک نیروی کار میتواند کار ده نیروی کار سابق را انجام دهد. در نتیجه اگر جمعیت در سن کار کم شود، اما بهرهوری آن افزایش یابد، ممکن است نهتنها رشد اقتصادی در مجموع لطمه نبیند، بلکه نهایتاً تولید سرانه اقتصاد وضعیت بهتری پیدا کند. به طوری که حتی جمعیت خارج از سن کار هم از مواهب رشد بیشتر بهره ببرد.
بنابراین گسترش استفاده از فناوریهای جدید از جمله هوش مصنوعی، میتواند اثرات منفی پیری جمعیت را خنثی کند. اما آیا چنین اتفاقی در ایران شدنی است؟
آیا ایران میتواند از تله جمعیتی فرار کند؟
طبیعتاً رشد بهرهوری در ایران هم مانند هر جای دیگر دنیا میتواند اثرات منفی بحران جمعیتی را کاهش دهد. اما پرسش اصلی این است که با شیوه حکمرانی اقتصادی فعلی ممکن است از چنین فرصتی استفاده شود؟
در نگاهی اولیه، موانع مختلف حوزه IT در ایران که مثلاً به صورت محدودیتهای اینترنت یا موانع بر سر راه استارتاپها خود را نشان میدهد، انگیزهها برای سرمایهگذاری و اقتباس فناوریهای جدید را کاهش میدهد.
از طرف دیگر، افت شدید سرمایهگذاری که در پی نااطمینانیهای اقتصاد ایران به وجود آمده، به همراه نبود انگیزه برای نوآوری که تحت تأثیر محدودیت و مداخلات دولت وجود دارد، باعث میشوند ورود فناوریهای جدید با کندی صورت گیرد.
نکته دیگر این که بخش های بزرگ اقتصاد ایران نیاز چندانی به فناوریهای جدید ندارد و کلاً ساختار اقتصاد ایران در بلندمدت وابستگی بالایی به سرمایه فیزیکی پیدا کرده، در حالی که نیروی انسانی و مهارت و فناوری مورد تقاضای بخشهای کوچک اقتصاد هستند. بنابراین برای ورود مؤثر فناوریهای جدید و جلوگیری از پیامدهای منفی پیری جمعیت، نهتنها کاهش موانع یادشده ضروری است، بلکه تغییرات کلانی مثل عدم سرکوب نرخ بهره و نرخ ارز و کاهش یارانههای پنهان انرژی -که همه به رشد بخشهای خاصی از اقتصاد ایران دامن زده و آن را سرمایهبر و انرژیبر کردهاند- لازم هستند.
گفتوگوی اخیر ما در رادیو فردای اقتصاد در این باره را بشنوید:
تبادل نظر