فردای اقتصاد: مهمترین عددی که درباره بازار کار هر کشور گزارش میشود، نرخ بیکاری است. اما این نرخ طبق تعریف علمی آن به چه معناست و چه اطلاعاتی در اختیار ما قرار میدهد؟ در اولین قسمت از بسته «بازار کار» در سریال سواد حکمرانی اقتصادی به سراغ نرخ بیکاری رفتهایم.
بیایید قسمت امروز را با نگاهی به نرخ بیکاری در ایالات متحده آغاز کنیم. اگر «نرخ بیکاری ایالات متحده FRED» را در گوگل جستجو کنیم، این نمودار را از پایگاه داده اقتصادی فدرال رزرو سنت لوئیس دریافت خواهیم کرد. روی نمودار میبینیم که نرخ بیکاری در نوسان است. از سال ۱۹۵۰، به طور متوسط حدود ۶٪ در سال بوده، اما یک بار به زیر ۳٪ کاهش یافته، و در دسامبر ۱۹۸۲ به ۱۰.۸٪ رسیده، و تقریباً به همان میزان، ۱۰٪، در اکتبر ۲۰۰۹، رکود بزرگ. جای تعجب نیست که نرخ بیکاری در دوران رکود افزایش مییابد که این میزان با مناطق سایهدار نشان داده شده است. شاید کمی عجیبتر این باشد که نرخ بیکاری هرگز صفر نمیشود، حتی در یک دوره رونق.
در یک اقتصاد رو به رشد، چیزهای زیادی در حال تغییر هستند. و حتی زمانی که برخی از شرکتها در حال گسترش هستند، برخی دیگر در حال تعطیلشدناند. کارگران در حال جابهجایی هستند، آنها وارد نیروی کار میشوند، به دنبال مشاغل جدید میروند و غیره. در قسمتهای بعدی بیشتر در مورد این موضوع صحبت خواهیم کرد.
حالا ببینیم بیکاری چگونه تعریف میشود. کسی که شغلی دارد، شاغل است. اما در تعریف رسمی، همه افراد بدون شغل بیکار نیستند. آیا یک کودک شش ساله بیکار است؟ آیا یک زندانی بیکار است؟ یک بازنشسته چطور؟ در هر یک از این موارد پاسخ تعریف رسمی منفی است. یک فرد تنها در صورتی بیکار محسوب میشود که بالغ، شهروند عادی بدون شغل باشد و فعالانه به دنبال کار باشد. مهمترین بخش این تعریف این است که برای اینکه فردی بیکار در نظر گرفته شود، باید بدون شغل باشد، اما فعالانه به دنبال کار باشد.
و این بدان معنی است که آنها باید در چهار هفته گذشته اقداماتی را برای یافتن شغل انجام داده باشند. نرخ بیکاری تعداد افرادی است که بیکار هستند تقسیم بر تعداد شهروندان عضو نیروی کار - یعنی شاغلان به اضافه بیکاران. بیایید نیروی کار و تعداد افراد بیکار را به نمودارمان اضافه کنیم تا همه این روابط را ببینیم و از حدود و اندازههایش ایده بگیریم. برای مثال میتوانیم ببینیم که در فوریه سال ۲۰۱۵، ۱۵۷ میلیون نفر نیروی کار در آمریکا وجود داشته است. از این تعداد ۵.۵ درصد بیکار بودهاند، یعنی ۸.۶ میلیون نفر بیکار. حالا اگر حوصله محاسباتش را ندارید، بیایید کار را آسان کنیم. برویم به ژانویه ۱۹۷۸. در آن زمان حدود ۱۰۰ میلیون نفر نیروی کار وجود داشته است. نرخ بیکاری ۶.۴ درصد بوده و ۶.۴ میلیون نفر نیز همانطور که انتظار میرود بیکار بودند. در قسمت بعدی به نقد رایج نسبت به نرخ بیکاری می پردازیم: آیا بیکاری کم شمارش میشود؟ آیا توطئهای برای کمشماری نرخ بیکاری وجود دارد؟
تبادل نظر