بازارهای جهانی به مثابه یک ارکستر عمل میکنند، اگر یک ساز در میان سازهای ارکستر ناکوک باشد نه تنها نظم ارکستر را بهم میریزد بلکه موجب گوشخراش شدن آهنگ شنیده شده نیز خواهد شد. حال در سطح بینالمللی نیز اگر در بخشهای و نواحی جغرافیایی مختلف شرایط اقتصادی و سیاسی از مطلوبیت عمومی برخوردار نباشد، میتوان نتیجه گرفت که اقتصاد دنیا شرایط نرمالی را نشان نخواهد داد.
جنگ اوکراین و روسیه، بحران انرژی در اروپا، سیاستهای قرنطینه در چین با هدف کووید صفر و افزایش سرعت در سیاستهای انقباضی همگی بخشی از فشارهای منفی حاکم بر بدنه نحیف اقتصاد جهانی است. باید در نظر گرفت که اقتصاد جهانی در شرایطی درگیر مشکلات جدید شده که هنوز بحرانهای ناشی از کرونا را به صورت کامل پشت سر نگذاشته است و مشکلات زنجیره تامین و پولپاشی بیش از اندازه دولتها و بروز نشانههای تورم فشار هزینه مشکلات زیادی را برای مصرفکننده نهایی و تفاضای کل در سطح دنیا پدید آورده بود، حال در شرایط فعلی با نمایان شدن مشکلات ذکر شده و کاهش نرخهای رشد اقتصادی، رخ دادن سناریو رکود تورمی نزدیکترین سناریو به شرایط فعلی بازارهای جهانی خواهد بود.
اما موضوع اصلی میزان وخامت این سناریو است. نگاهی بیاندازیم به اصلیترین اقدام این روزهای بانکهای مرکزی که همان افزایش نرخهای بهره است؛ این اتفاق طبیعتا یک مانع برای رشد بازارهای سهام و یک دلیل برای رشد بازدهی اوراق قرضه دولتها است. در شرایطی که نرخهای رشد نیاز به احیا دارند، کنترل تورم به وسیله سیاستهای انقباضی و گردش جریانهای پولی به سمت سیستمهای راکد کننده پول، شاید شیب منحنی تورم را نزولی کند اما در طرف مقابل قاتل اصلی تقاضای کل در دنیا خواهد بود و با توجه به ادامهدار بودن این سیاستها توسط بانکهای مرکزی، احتمالا کماکان فشار بر بخشهای تولیدی و صنایع در جهان بالا باقی میماند که اگر این موضوع را در کنار قدرت بالای دلار آمریکا در این روزها قرار دهیم، برای قیمت مواد اولیه رشدهای خیلی شگرفی را نمیتوانیم در نظر بگیریم و در بهترین سناریو قیمت مواد اولیه مادامی که بازارهای سهام وارد رکود سنگین نشوند، کفهای قیمتی خود در ماه جولای را حفظ خواهند کرد. از همین رو شاید نتوانیم برای بازار سرمایه کشورمان محرک خاصی از سمت قیمتهای جهانی در نظر بگیریم.
تبادل نظر