اصطلاح سوگیری حفظ وضع موجود به حالتی گفته میشود که سرمایهگذار نمیخواهد دست به چیزی بزند؛ حال آنکه ممکن است گزینههای جذاب دیگری پیش رویش باشد یا حتی داراییهای موجودش در خطر باشند.
فردای اقتصاد: حتما شده وقتی میخواستید به رستوران بروید و شام را با دوستتان آنجا بخورید، سر اینکه چه چیزی سفارش دهید دچار تردید شده باشید و بعد از کلی فکر کردن، در نهایت «همان همیشگی» را سفارش دادهاید انگار از اینکه غذای جدیدی را انتخاب کنید و بدمزه باشد واهمه داشتید.
تصمیمگیری یک فرآیند بسیار سخت است، زیرا باید گزینههای زیادی را بررسی کرد و در نهایت یک تصمیم آگاهانه گرفت. به همین دلیل است که خیلی از ما انسانها، دوست نداریم تصمیم جدید بگیریم یا به اصطلاح وضع موجود را تغییر دهیم.
اصطلاح سوگیری حفظ وضع موجود به همین حالت گفته میشود که سرمایهگذار نمیخواهد دست به چیزی بزند؛ حال آنکه ممکن است گزینههای جذاب دیگری پیش رویش باشد یا حتی داراییهای موجودش در خطر باشند.
سوگیری حفظ وضع موجود ارتباط نزدیکی با دو سوگیری دیگر یعنی «زیانگریزی» و «مالکیت» دارند و انگار به یکدیگر متصلند.
در نتیجه همافزایی این سوگیریهاست که سرمایهگذاران یک دارایی را برای سالها نگه میدارند، حال آنکه بازده آن دارایی نسبت به سایر گزینهها لزوما جذابتر نیست.
افراد با سوگیری حفظ وضع موجود تمایل دارند هنگام تعریف از زیانهایی که در صورت تغییر موقعیتها تجربه میکردند مبالغه کنند.
مثلا از تبعات سنگین مالیاتی یا تلاطم بالای قیمتها بگویند. این فقط برای آنکه ذهنشان آرامتر شود اتفاق میافتد؛ اگر نه کاملا واضح است اگر تغییراتی در پرتفوی سرمایهگذاری میدادند احتمالا اکنون بازده بهتری نصیبشان شده بود.
این سوگیری به طور عمیقی ریشه در روان شخص سرمایهگذار دارد. به همین دلیل است که مهار و درمان آن بسیار دشوار است.
با این حال، شاید بتوان گفت سوگیری حفظ وضع موجود نتیجه تحلیلهای ناقص یا انحرافی است.
اگر فرد تلاش کند با تمام جوانب صحیح یک سرمایهگذاری آشنا شود، احتمالا میتواند تصمیمش را تغییر دهد. البته این افراد معمولا تمایل دارند حقایق را به نحوی مخدوش کنند که حفظ وضع موجود گزینه بهتری شود، اینجاست که یک نفر سوم برای کمک به آنها نیاز است.
همچنین، سوگیری حفظ وضع موجود نتیجه ناتوانی سرمایهگذاران در مواجهه با احساساتی مثل ترس از زیان یا عدم قطعیت است. بنابراین، آنها به کمک مشاوران سرمایهگذاریشان باید تمرین کنند که بر چنین احساساتی غلبه کنند و اگر به این کار فائق نیایند احتمالا باید منتظر کاهش ارزش پرتفویشان باشند.