سلاح هستهای در ادبیات خلع سلاح و کنترل تسلیحاتی، سلاحی است برای استفاده نکردن. به عبارت سادهتر، قدرت سلاح هستهای در آن است که استفاده نشود، زیرا وسعت و شدت تخریب جنگ هستهای کاملا واضح و عیان است و از زمان جنگ جهانی دوم به این سو، تنها آمریکا بود که برای تسلیم کردن ژاپن به استفاده از سلاحهای هستهای متوسل شده است.
اصطلاحا گفته میشود که استفاده از سلاح هستهای یک تابو در سیاست بینالملل است و چون شکستن تابو بسیار هزینهبردار است، بنابراین اغلب دولتها و مخصوصا دولتهای هستهای (روسیه، چین، آمریکا، فرانسه و بریتانیا که در پیمان NPT بهعنوان قدرت هستهای شناخته میشوند) تلاش میکنند که این تابوی هستهای حفظ شود، زیرا رفتن تعداد بیشتری از کشورها به سمت داشتن سلاح هستهای باعث میشود که کارآمدی و اعتبار و قدرت سلاح هستهای تضعیف شود.
کافی است تصور شود که اگر در جهان، ۱۰۰ کشور دارای سلاح هستهای باشند، آنوقت کشوری که دارای سلاح هستهای باشد، دارای یک مزیت خاص نظامی یا امنیتی نخواهد بود. بنابراین روسیه نیز مانند سایر قدرتهای هستهای باوجود اختلافاتی که با آمریکا، بریتانیا و تا حد کمتری با فرانسه دارد، ترجیح میدهد این تابوی هستهای حفظ شود.
درست است که در بازبینی استراتژی امنیت ملی روسیه در دو دهه اخیر، سطح و آستانه بهکارگیری سلاح هستهای کمتر شده، اما هنوز نشانههایی مبنی بر اینکه روسیه عزم جدی برای شکستن تابوی هستهای و استفاده از سلاح هستهای دارد دیده نمیشود. علاوه بر روسیه سایر قدرتهای هستهای از جمله چین، فرانسه و آمریکا نیز در استراتژی هستهای خود تغییراتی را داشتهاند، اما این تغییرات تاکنون به معنای عزم جدی این کشورها برای استفاده از سلاح هستهای و شکستن تابوی استفاده از آن نبوده است.
در مورد جنگ اوکراین نیز روسیه با وجود اینکه تاکنون تأکید داشته است امکان استفاده از سلاحهای هستهای وجود دارد، اما خود مقامات روسیه بهتر از هر کشور دیگری واقف هستند که اگر روسیه بخواهد تابوی استفاده از سلاحهای هستهای را بشکند، در واقع منافع این کشور نیز بهعنوان یک کشور هستهای آسیب خواهد دید و تعداد بیشتری از دولتها در جهان به سمت سلاحهای هستهای پیش خواهند رفت و در این صورت اصلیترین مزیت استراتژیک روسیه که همان دارا بودن سلاح نامتعارف است، کماهمیتتر خواهد شد. کمااینکه اکنون با پیشرفتهایی که چین در حوزه سلاحهای هستهای داشته است، به یکی از بازیگران اصلی کنترل تسلیحات هستهای در کنار روسیه و آمریکا تبدیل شده است.
استفاده از سلاح هستهای یا تهدید به استفاده از آن، از دو زاویه قابل تحلیل است؛ از زاویه کنترل تسلیحاتی و از زاویه سیاسی.
از زاویه کنترل تسلیحاتی همانگونه که اشاره شد، سلاح هستهای سلاحی برای استفاده نکردن و ایجاد بازدارندگی هستهای در سطح استراتژیک است. به این معنا که دولتها جز در موارد بسیار استثنایی، تمایلی به استفاده از سلاح هستهای نخواهند داشت. اگر بخواهیم به سطوح بازدارندگی هستهای اشاره کنیم، برخی کشورها مانند فرانسه سطح بازدارندگی حداقلی دارند؛ به این معنا که میگویند سلاح هستهای برای بقای فرانسه استِ، اما برخی کشورها مانند آمریکا و روسیه موضعی با عنوان MAD یا نابودی مطمئن متقابل را مدنظر دارند. به این معنا که به طرف مقابل میگویند اگر دست به سلاح هستهای ببریِ، یقین بدان که نابود خواهی شد. بنابراین روسیه را باید در این سطح مورد تحلیل قرار داد. تاکنون این کشور به دنبال استفاده از سلاح هستهای برای بقای خود نبوده است، درحالیکه کرهشمالی، سلاح هستهای را برای بقای خود میخواهد.
روسیه اگر دست به سلاح هستهای ببرد، در ادبیات کنترل تسلیحاتی بدین معناست که در حال تبدیل به دولتی است که نگران بقا و امنیت خود است، درحالیکه اصولا قدرتهای بزرگ و هستهای در ادبیات بینالملل، از مرحله بقا فراتر رفتهاند. بنابراین اگر روسیه به اراده خود، دست به سلاح هستهای ببرد، این پیام را به دنیا مخابره میکند که روسیه ضعیفتر شده و در آینده نیز ضعیفتر هم خواهد شد و در حال تبدیل شدن به یک قدرت معمولی در نظام بینالمللی است.
در ادبیات سیاسی معنای استفاده از سلاح هستهای آن است که روسیه دیگر امیدی به بهبود روابط با غرب در سه تا چهار دهه آینده نخواهد داشت و درهای غرب به روی روسیه بسته خواهد شد. این در حالی است که در فرهنگ استراتژیک روسیه، سیاستمداران و تصمیمگیران این کشور همواره روسیه را بهعنوان قدرتی ژئوپلیتیکی در نظر میگیرند که چارهای به جز همکاری با غرب ندارد؛ به معنای دیگر روسیه بدون غرب اساسا قابل تصور نیست.
از نظر سیاسی و اقتصادی روسیه سخت نیازمند به تعامل با اروپاست. بنابراین اگر روسیه در اوکراین دست به سلاح هستهای ببرد، به این معناست که روسیه از غرب قطع امید کرده است. این درحالی است که نشانههای موجود در ماههای اخیر نشان میدهد که روسیه سخت به دنبال آن است که راه تعامل با غرب را کماکان حفظ کند، کمااینکه پوتین برای درگذشت ملکه الیزابت پیام تسلیت فرستاد، آن هم درحالیکه دو کشور در اوج تنش و درگیری با یکدیگر بودند.
بنابراین به نظر میرسد کماکان در دایره نخبگان روسیه، تعامل با غرب، یک اصل است. ضمن اینکه این تعامل به معنای نفی رقابت نیست. در واقع آنها به تعامل در عین رقابت با اروپا فکر میکنند، اما اگر روسیه دست به سلاح هستهای ببرد، به این معناست که وضعیت اقتصادی روسیه از آنچه اکنون پیشبینی میشود، به مراتب بدتر خواهد بود و روسیه بدست خود به یک دولت متوسط در سطح بینالملل تبدیل خواهد شد و سلاح هستهای نخواهد توانست جایگاه او را ارتقا دهد، درحالیکه یکی از بنیانهای اصلی قدرت روسیه در نظام بینالملل، داشتن سلاحهای هستهای است.
تبادل نظر