فردای اقتصاد: اقتصاد ایران در حال حاضر با سه چالش عمده مواجه است که بیش از سایر مشکلات آن را با چالش مواجه کرده اند.
اولین و بزرگترین چالش مساله کسری بودجه بسیار بزرگ است، که نحوه تامین آن هرچه باشد، بهرحال اقتصاد را دچار مشکل میکند. اگر از طریق اوراق تامین مالی کند، از یک طرف بدهی دولت به سرعت افزایش میابد که در نتیجه تورم بزرگی به آینده منتقل میشود، و از طرف دیگر نرخ در بازار اوراق افزایش میابد که هم فشار مالی مضاعفی برای دولت دارد و هم بازارهای مالی و بانکها را دچار چالش میکند. اگر از طریق صندوق توسعه تامین مالی شود، منابعی که قرار است صرف سرمایه گذاری شوند، صرف مصرف امروز میشود و این همان آینده فروشی است. اگر از پایه پولی تامین مالی شود، بنزینی بر آتش انتظارات تورمی خواهد بود و تورم را به سرعت افزایش خواهد داد. اگر کسری بودجه به کمک فروش اموال دولتی تامین مالی شود، در واقع با فروش این اموال پول از حساب متمرکز یک شرکت خارج و در قالب حقوق و مزایا در حساب تعداد افرادی زیادی پخش میکند که این به معنای تبدیل شبه پول به پول و ورود آن به اقتصاد به شکل تقاضای مصرفی و سرمایه گذاری است. همه این موارد میتوانند منجر به افزایش مجدد رشد نقدینگی و تورم شوند.
دومین چالش انتظارات تورمی بالاست که باعث شده رشد نقدینگی و پایه پولی که هر دو نرخهای رشد بالایی را طی چند سال گذشته رقم زده اند، به سرعت تبدیل به تورم شده و التهاب در بازار داراییها ادامه دار شود.
سومین چالش تراز پرداختهاست. در حالیکه به صورت تاریخی در اقتصاد ایران همواره مجموع صادرات نفتی و غیرنفتی بیش از یک و نیم برابر واردات بوده، در حال حاضر چنین شرایطی برقرار نیست که ارزهای صادراتی به راحتی تمام تقاضای ارز کشور را پوشش دهند. آنچه این وضعیت را بحرانی تر میکند از یک طرف تداوم این وضعیت از سال 98 تاکنون است که مانع از ذخیره گیری طی این سالها شده و از طرف دیگر وجود تقاضای سفته بازی زیاد در بازار ارز است، چرا که مردم ارز را به عنوان پناهی در برابر تورم میبینند. در نتیجه فشار بر روی بازار ارز به سمت بالا در چند سال گذشته علی رغم فراز و فرودهای انتظارات تورمی و سیاستهای پولی و مالی همچنان وجود داشته است و مسیر صعودی دلار را تداوم بخشیده است.
تبادل نظر