به گزارش سایت theasiangame، رفتن به جام جهانی رویای هر کسی چه بازیکن و چه مربی است و لحظهای که متوجه میشوید به این ماموریت دست یافتهاید یکی از رضایت بخشترین لحظهها در دوران حرفهای شما ثبت میشود.
تصمیم برای برکناری یک مربی که تیمی را به جام جهانی رسانده، هرگز نباید ساده گرفته شود، به خصوص با توجه به اینکه معمولاً زمان کمی برای جایگزینی او باقی مانده و تاثیر زیادی روی تیم میگذارد. معمولا چنین تصمیمهایی زمانی گرفته میشود که مدت زیادی تا جام جهانی فوتبال است.
در ایران، دراگان اسکوچیچ که از سال ۲۰۱۳ به بعد در لیگ ایران دوران متوسطی داشت، به عنوان جایگزین مارک ویلموتس به خدمت گرفته شد. در آن زمان دو شکست پیاپی از بحرین و عراق باعث شده بود تا شانس ایران برای صعود به دور نهایی انتخابی جام جهانی کم باشد. از زمان انتخاب اسکوچیچ، او در ۱۵ بازی از مجموع ۱۸ بازی پیروز شد و ایران چند بازی مانده به پایان دور انتخابی به جام جهانی رساند. با وجود این رکورد، بعید به نظر میرسد که او در جام جهانی روی نیمکت ایران باشد. در واقع ماه گذشته گزارش شد که او اخراج شده و ظاهراً کارلوس کیروش سرمربی سابق برای بازگشت پیروزمندانه در صف انتظار قرار گرفته است.
این یک خرابکاری است
اسکات مک انتایر (کارشناس فوتبال آسیا در رویترز) - دو سه هفته پیش گزارش شد که دراگان اسکوچیچ اخراج شده است. سه روز بعد به نوعی جلسهای تشکیل شد که ظاهراً او دوباره به کارش بازگردانده شد. به این دلیل که شما طبق اساسنامه به هشت نفر از اعضای هیات رئیسه فدراسیون فوتبال نیاز دارید تا حد نصاب لازم را داشته باشید و جلسه قانونی شود. بنابراین بر اساس برخی از اشکالات فنی، آنها مجبور شدند اسکوچیچ را دوباره به خدمت بگیرند.
او در رسانهها گفت که در حال برنامهریزی برای اردوهای شهریور است. در همان زمان بازیکنان گفتند که ما نمیخواهیم او سرمربی باشد و در ادامه بحث حضور مربی های زیاد ایرانی و خارجی مطرح شد که یا میگفتند من کار دارم و یا میگفتند دوست دارند سرمربی ایران شوند.
به عقیده من جلسه دیگری در پایان این ماه برگزار میشود، جایی که انتظار میرود به محض حد نصاب رسیدن و قانونی بودن هیات مدیره او از سمت خود برکنار شود. من حدس میزنم که ماندن اسکوچیچ در تیم ملی ایران فقط یک توقف در اجرای حکم است و معتقدم این سیستم یک شکست مطلق و خرابکاری است.
بازگشت به آینده
مایکل چرچ (کارشناس فوتبال آسیا در گاردین) - آمادهسازی ایران برای جام جهانی بدون اتفاقات حاشیهای اصلا امکان ندارد. منظورم این است که ما در گذشته مشکلات زیادی در تیم ملی ایران قبل از جام جهانی دیدیم. همه چیز من را به یاد جام جهانی ۱۹۹۸ میاندازد، جایی که ویرا در نوامبر ۱۹۹۷ در ملبورن مقابل استرالیا کار بزرگی انجام داد و در ادامه از کار کنار گذاشته شد و تومیسلاو ایویچ جایگزین او شد و دو ماه تا شروع جام جهانی در فرانسه، جلال طالبی جایگزین او شد.
در آن دوره نیز ایران با آمریکا همگروه بود و در این دوره نیز این اتفاق رخ داده است. همانطور که همه میدانیم فوتبال در ایران درگیر سیاست شده، جایی که ایران فرصت رویارویی با بزرگترین دشمنان خود در صحنه بینالمللی در جام جهانی فوتبال را پیش رو دارد. تعجب نمیکنم اگر افرادی در داخل وزارت ورزش یا دولت وجود داشته باشند که ترجیح بدهند مربی ایرانی یا مربی آشنا با فوتبال ایران در آن تیم حضور داشته باشند. چه کارلوس کیروش، چه علی دایی یا مربیان دیگر ایرانی.
دو دستگی نیز در تیم وجود دارد. صحبتهای زیادی مبنی بر اینکه مهدی طارمی مخالف اسکوچیچ است مطرح شده است که البته برخلاف نظر سردار آزمون است که حامی مربی کروات بوده است. بنابراین شما دو بازیکن کلیدی را در جلو دارید که به نظر میرسد در طرفهای مخالف هستند. ما باید امیدوار باشیم که آنها بتوانند به این مسائل در جام جهانی فکر نکنند.
اگر اکثریت قریب به اتفاق تیم اسکوچیچ را نمیخواهند، چه فایدهای دارد که او ادامه دهد؟ قطعا در گذشته مشکلاتی بین او و طارمی وجود داشته است، او طارمی را از ترکیب خارج کرد. الان او به هر دلیلی سرمربی ایران است. حالا با به دلیل مسائل مالی یا انگیزه حضور در جام جهانی. او در راه صعود به قطر چیزی حدود ۱۵ از ۱۸ بازی را برد. او فکر میکند که حق حضور در جام جهانی را به دست آورده است.
من فکر میکنم غمانگیزترین چیز این است که این شرایط را ببینیم. اگر این تیم بااستعدادترین تیم ایران در تاریخ نبوده، مطمئناً با آن تیم بسیار خوب از سال ۱۹۹۶ تا ۹۹ قابل مقایسه است.
همه مقصر هستند
پل ویلیامز (کارشناس و سردبیر سایت فوتبال آسیا) - فکر میکنم همه چیز از آنجایی شروع شد که اسکوچیچ مهدی طارمی را از ترکیب خارج کرد. ما در آن زمان اشاره کردیم که پتانسیل ایجاد شکاف بین بازیکنان و مربی ایجاد شده است. مهدی طارمی و علیرضا جهانبخش دو نفری هستند که ظاهراً مسئول برکناری اسکوچیچ از سمت خود هستند و وقتی تیمی دارید که به وضوح به این شکل دچار دودستگی شده است، این اتفاق خوبی نیست و پیامد بدی دارد. چند ماه مانده به جام جهانی این بازیکنان باید متحد باشند.
شاید همگروهی با ایالات متحده در این امر نقش داشته است، زیرا قدرتهای بالاتر در دولت میخواهند مطمئن شوند که با مربیای که فکر میکنند کاربلد است به جام جهانی بروند. آنها نمیخواهند در برابر یک دشمن بین المللی شکست بخورند. نه فقط یک دشمن در فوتبال، بلکه شما یک حریف سیاسی و ژئوپلیتیکی نیز هستید و آنها اسکوچیچ را به عنوان آن مربی نمیبینند که بتواند تیم را به موفقیت برساند.
آنها به وضوح میبینند که کارلوس کیروش یا شخص دیگری که احتمالا ایرانی است هدایت تیم ملی را بر عهده داشته باشد. علی دایی و جواد نکونام دو مربی هستند که پیش از این به آنها اشاره شده بود.
اما در مورد اینکه مقصر کجاست میتوان به سرمربی، بازیکنان، فدراسیون و وزارت ورزش اشاره کرد.
نکته غم انگیز این است که شما یکی از با استعدادترین تیمهای خود را دارید. آنها میتوانند کاری در این جامجهانی انجام دهند که در گذشته نتوانستند. آنها مطمئناً این استعداد را دارند که بتوانند از این گروه صعود کنند. همانطور که همیشه در مورد ایران صدق میکند، بهجای اینکه یک بازی خوب و آسان در جام جهانی داشته باشند آنها همیشه با هرج و مرج کامل وارد جام شدهاند.
ما اکنون در آگوست هستیم، بنابراین سه ماه و نیم تا شروع جام جهانی فاصله داریم و نمیدانیم چه کسی قرار است مربی آنها شود.
منبع: ایسنا
تبادل نظر