اعتماد: کنفرانس امنیتی منامه ۲۰۲۲ با عنوان «طرحهای ابتکاری خاورمیانه برای حلوفصل منازعات» و با مشارکت کشورهای مختلف در سطح وزیران، مسوولان امنیتی، فرماندهان نظامی و اشخاص آکادمیک از ۱۸ نوامبر تا ۲۰ نوامبر در منامه برگزار شد. در این نشست که تحت مدیریت اندیشکده انگلیسی IISS برگزار میشد تعدادی از سخنرانان مدعی شدند که ایران تهدیدی علیه امنیت منطقه و جهان است. موضوعی که میتواند زنگ خطر را درخصوص تلاش دوباره برای منزوی ساختن ایران از سوی گروههای ایرانستیز و دشمنان ایران در منطقه و جهان به صدا در بیاورد. «اعتماد» در گفتوگو با فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل بینالمللی به بررسی این مسئله پرداخته است. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
یکی از مهمترین سوژههای اظهارات سخنرانان نشست «طرحهای ابتکاری خاورمیانه برای حلوفصل منازعات» که در فاصله روزهای ۱۸ تا ۲۰ نوامبر در بحرین برگزار شد، مسئله ایران بود. سخنرانان تلاش میکردند سیاستهای منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک تهدید بازنمایی کنند. به نظر شما چه شرایطی باعث این مسئله شده است؟
هر کشوری برای پیشبرد سیاست خارجیاش ایدئولوژی خاص خود را دارد. دیدگاه ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران با دیدگاه ایدئولوژیک کشورهای منطقه فرق میکند. یا به کشورهای منطقه تحمیل شده یا چنین تشخیص دادهاند که به نفعشان است با مسئله اسراییل و فلسطین کنار بیایند. برای ایران اما اینگونه نیست و تهران دشمنی با اسراییل را پنهان نمیکند. این مسئله باعث شده میان ایران، برخی کشورهای منطقه و برخی کشورهای خارج از منطقه نظیر ایالاتمتحده که اسراییل را به نوعی شعبه یا حتی ایالت خود تلقی میکنند، مشکلاتی به وجود آید. نکته بعدی این است که جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری شیعه در منطقهای قرار گرفته که کشورهایی با حکومت اهل سنت اطراف آن فرا گرفته است و این کشورها احساس میکنند ایران در پی توسعه نگاه خود است. یکی از این کشورها بحرین است که به هر حال در گذشته بخشی از خاک ایران بوده، از طرفی بخش اعظمی از جمعیت این کشور شیعه هستند و منامه نگران است که ایران بخواهد سلطه خود را اعمال کند. کشور میزبان همیشه در کنفرانسها بسیار مهم است و میزبان این فرصت را دارد که بتواند با اعمال نفوذ نگاه مدنظر خود را در چنین کنفرانسهایی در دستور کار قرار دهد. مسئله بعدی به اختلافات منطقهای بازمیگردد. برخی دولتهای منطقه با نحوه سیاستورزی ایران در خاورمیانه به ویژه در عراق، لبنان، سوریه و یمن مشکل دارند و این را برخلاف منافع خود میدانند. ایران هم معتقد است که منافع خود را در منطقه دنبال میکند. واقعیت این است که ایران در زمینههای دفاعی به قدرتی فراتر از منطقه تبدیل شده است. این مسئله به ویژه در زمینههای موشکی و پهپادی قابل مشاهده است. زمانی که چنین قدرتی در برابر خواست امریکا و اسراییل که حامیان اصلی برخی کشورهای منطقه هستند قرار بگیرد، آنها نیز تلاش میکنند به نوعی با رفتار، شعار و اقداماتی به جمهوری اسلامی ایران فشار وارد کنند.
به عقیده من مجموعه این دلایل باعث شده تا سخنرانان و دولتهای دخیل در برگزاری این کنفرانس بخواهند این اظهارات را علیه ایران مطرح کنند.
مسئلهای که در این نشست برجسته بود، اظهارات اروپاییها علیه ایران بود. تا پیش از این اتهاماتی نظیر ارسال سلاح از سوی ایران به برخی گروهها و کشورها در منطقه از چنین حساسیتی برای اروپاییها برخوردار نبود که واکنش خیلی تند نشان دهند، اما به نظر میرسد اتهام حمایت نظامی از روسیه با ارسال پهپاد شرایط متفاوتی را پدید آورده. شما مسئله را چگونه میبینید؟
واقعیت این است که مجموعهای از مسائل نظر و مواضع اروپا را تغییر داد. اروپاییها یکی از شرکای تجاری اصلی ایران بودند و امید داشتند که پس از حصول توافق هستهای و برداشته شدن تحریمهای بینالمللی با حضور کمپانیهای فرانسوی، آلمانی و ایتالیایی گشایشی در روابط سیاسی ایران و کشورهای دیگر در منطقه و جهان ایجاد شود. آنها تصور میکردند با تحقق این سناریو شرایط تغییر میکند. بر هم خوردن برجام و خروج ایالاتمتحده از توافق هستهای شرایط را تا حد زیادی متفاوت کرد. آخرین امیدها به احیای برجام بود که مذاکرات آن بدون نتیجه خاصی مدتهاست متوقف شده و ایران به نوعی به سوی رویارویی کامل سیاسی با غرب پیش میرود. موضوع اختلاف با آژانس نیز مزید بر علت شده و تنشها را تشدید کرده است. بهرغم وجود همه این مسائل، عاملی که باعث شد غرب و اروپا به سمت واکنش حاد بروند، شرایطی بود که باعث شد به نظر برسد تهران در کمپ مسکو قرار گرفته است. اتهامهایی که درخصوص فروش پهپاد، فروش موشک و ایجاد کارخانه تولید پهپاد علیه ایران مطرح شده، برای غرب بسیار اهمیت دارد. شما موقعیت را با دقت ببینید؛ اروپا و امریکا خود را در جبهه غرب قرار دادهاند و مسئله اوکراین به اندازهای پیچیده است که پیدا نشدن راهحل میتواند به بروز بحرانی بزرگتر نظیر جنگ جهانی بینجامد. شرایط به وجود آمده سبب شد، در جنگ اوکراین وضعیت به نحوی پیش برود که دیگر کشورها ایران را در کنار روسیه ببینند و این هزینه سنگینی را بر سیاست خارجی ایران تحمیل میکند.
برخی کارشناسان در خصوص خطر تشکیل شدن دوباره اجماعی جهانی علیه ایران هشدار میدهند. آیا این خطر جدی و نزدیک است؟
این خطر جدی است. شما نگاه کنید روابط ما با کشورهای اطرافمان چگونه است. معمولا کشورها نزدیکترین روابط را با کشورهای همسایهشان دارند. کشوری مانند ایران باتوجه به ظرفیت و منابعی که از آن برخوردار است باید صدها میلیارد دلار تجارت با همسایگان داشته باشد اما عملا اینگونه نیست. ما به دلیل برخی انتخابها هم نتوانستهایم روابط نزدیکی با همسایگان داشته باشیم و هم در رابطه با آنها ملاحظهکار شدهایم. برای مثال در رابطه با ترکیه ما میدانیم که این کشور روابط نزدیکی با اسراییل دارد، میدانیم نخستین کشور اسلامی بوده که روابط کامل سیاسی با اسراییل برقرار کرده، میدانیم که ترکیه در اختلافات ایران و آذربایجان از باکو حمایت کرده است و خیلی از مسائل دیگر را هم میدانیم، اما چون نیاز داریم خرید و فروش و تجارت داشته باشیم و در دور زدن تحریمها از ترکیه کمک میگیریم در برابر این کشور ملاحظهکار هستیم. روابطمان با عراق دچار مشکلاتی است و به خصوص در ماههای اخیر این دولت که روابط ویژهای با جمهوری اسلامی داشت و خود را مدیون ایران میدانست، اختلافات زیاد شده و در موضوع بمباران برخی گروهها در اقلیم، بغداد به شدت ناراضی بود. ما با پاکستان هم به عنوان بزرگترین همسایه ایران ارتباط موثر و شایستهای نداریم. ما منحصرا روی این موضوع تمرکز کردهایم که نفت را ارزانتر از معمول به هند و چین بفروشیم و کالاهایی را گرانتر از معمول و به سختی وارد کشور کنیم. باید پرسید روابط ما با دیگر کشورها در چه سطحی است که نگران تلاش غرب برای منزوی ساختن خودمان نیستیم؟ ما باید این خطر را درک کنیم و برای جلوگیری از تحقق آن اقدام کنیم.
پیشنهاد شما برای خروج از وضعیت فعلی در کوتاهمدت چیست؟ آیا احیای برجام میتواند گامی موثر و رو به جلو باشد؟
خیر، اصلا اینگونه فکر نمیکنم. احیای برجام ممکن نیست و برجام جسد مردهای است که زمانی طولانی از مرگ آن گذشته و دیگر با تنفس مصنوعی و عملیات احیا نمیشود آن را زنده کرد. ما در ابتدا باید دلایل پدید آمدن تحریم و انزوا را از بین ببریم که چنین مسئلهای دستکم در کوتاهمدت ارادهاش وجود ندارد. نشانهای هم دیده نمیشود که دولت این خطر را درک کرده باشد و برای رفع آن اقدامی انجام داده باشد. حتی کار را به جایی رساندهایم که نیاز است از برخی خطوط قرمز خود هم عدول کنیم.
چرا اینطور فکر میکنید؟ ما در دورههای پیشین به ویژه در دوره اصلاحات و بعدتر در دولتهای یازدهم و دوازدهم توانستیم شرایطی را ایجاد کنیم که بدون عدول از خطوط قرمز اصلی محاصره و انزوا را بشکنیم و شرایط بهتری پیدا کنیم. چرا امکان تکرار آن وجود ندارد؟
باید بپذیریم که شرایط تغییر کرده و با جهان متفاوتی روبهرو هستیم. انرژی باقیمانده از گذشته نیز باعث شده بود روابط ایران با برخی کشورهای مهم مسیر عادی و طبیعی خود را طی کند اما به مرور و با رخ دادن برخی اتفاقات شرایط تغییر کرد. ایران در دورهای برای گریز از تبعات قطعنامههای ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد تصمیم گرفت تا همکاریهایی انجام دهد و در مسیر توسعه اقتصادی گام بردارد. تداوم برجام میتوانست مسیر بهتری پیش روی ما قرار دهد اما خیلی زود این توافق کنار گذاشته شد تا روابط ایران و غرب وارد دورهای جدید شود. زمانی که در سال ۱۳۹۶ مردم پشت دولت قرار گرفتند و نشان دادند که از سیاست تنشزدایی حمایت میکنند، غرب تغییر رفتارهایی داشت و اروپا در مسئله برجام بهرغم رفتار تند امریکا حاضر به افزایش فشارهای سیاسی علیه ایران نشد. بهرغم تلاشهایی که برای احیای برجام در دو سال اخیر صورت گرفت این توافق هم احیا نشد تا تحریمهای یکجانبه امریکا که هر چند یکجانبه هستند اما از سوی قریب به اتفاق کشورها در جهان اجرایی میشوند، به قوت خود باقی بماند. بله ما هم به دلیل ظرفیت کشور و منابع طبیعی و ثروت نمردیم، الان هم توانایی نمردن و زنده ماندن داریم اما واقعا برای کشوری به قدرت و عظمت ایران شایسته است که برای بقا و زنده ماندن مبارزه کند؟ شایسته است که جوانهای کشور سودای رفتن در سر داشته باشند؟ آیا باید جوانهای ما حسرت کشورهای منطقه را بخورند؟ این واقعا در شأن ایران قدرتمند نیست.
برخی تحلیلگران میگویند رویارویی با غرب ناگزیر است و ایران با قرار گرفتن در کنار روسیه و جبهه شرق میخواهد خود را برای رویارویی با غرب آماده کند. نظر شما چیست؟
خب میشود با نگاهی به نوع رابطه به درک بهتری از این موضوع رسید. برای روسیه بسیار مهم است که یک کشوری با منابع زیاد در جبهه خود داشته باشد و برای رفع نیازهای خود هر زمان که خواست از این کشور کمک بگیرد، اما برای جمهوری اسلامی ایران رابطه با یک کشور جنگزده که روز به روز فشارها علیه آن افزون میشود و غرب تمام توان خود را برای منزوی ساختن آن به کار بسته چه سودی دارد؟ روزگاری بود که شوروی با همه فقر و مشکلاتی که در سایه حاکمیت کمونیسم داشت در پرتاب ماهواره و رقابتهای فضایی پیشرو بود اما امروز روسیه بهرغم داشتن منابع گسترده و عظیم سوختهای فسیلی در برابر تحریمهای غرب با افت جدی اقتصادی مواجه شده و با مشکلات بسیاری در این زمینه دست و پنجه نرم میکند. آنها در مقابله با انزوا و جنگ باید خودشان را نجات دهند. ما حتی در رابطه با روسها هم رابطه تجاری خیلی خوبی نداریم. نه آنها از بازار ما شناخت کافی دارند و نه ما از بازار آنها شناخت داریم. شما به روابط تجاری روسیه با کشورهای دیگر در اطرافش نگاه کنید. مثلا تجارت روسیه با ترکیه در مقابل تجارت روسیه با ایران چقدر تفاوت دارد؟ این تفاوتها معنا دارد. از طرفی اگر نگاه تاریخی بخواهیم داشته باشیم روسها به دلیل شکست ایران در جنگهای سالهای دور یک نگاه تحقیرآمیزی نسبت به کشور ما دارند و مردم ما هم دلشان با روسیه صاف نمیشود. مردم ما واقعا خوشحالند که در پی فروپاشی شوروی دیگر روسیه مرزی زمینی با ایران ندارد. در موضوع روسیه شما توجه کنید که این کشور یکی از بزرگترین قدرتهای موشکی و پهپادی است اما آنطور که وزیر خارجه ایران گفته از ایران پهپاد خریدهاند و آنطور که اوکراینیها میگویند از این پهپادها علیه آنها استفاده شده. هیچ کس هم که خبر نداشته باشد، مردم ایران که طعم موشکهای روسی را به خوبی چشیدهاند. هزاران مرد و زن و جوان و پیر و کودک ما با موشکهایی که مسکو به صدام متحد وقت خود تحویل داده بود جان خود را از دست دادند. به عقیده من آنها هدفشان از این خرید پهپاد این بود که بتوانند ایران را در جنگ اوکراین در کنار خود نشان دهند. آنها میخواهند ایران را آلوده جنگ اوکراین کنند و مانع از آن شوند که ایران رابطهای عادی با دنیا داشته باشد. این کار باعث میشود ایران نتواند از قدرتها و ظرفیتهای خود استفاده کند.
همه این توصیفات شما در شرایطی است که حالا از این پس باید منتظر آمدن نتانیاهو که یکی از بزرگترین دشمنان ایران نیز هست، باشیم. به عقیده شما آمدن او چه تاثیری در منطقه خواهد داشت؟
روی کار آمدن مجدد نتانیاهو را نباید اتفاقی دانست. من فکر میکنم با توجه به برنامههای چیده شده او را روی کار آوردهاند برای اجرای برنامههایی خاص. با توجه به روابطی که میان اسراییل و اعراب و غرب برقرار است آمدن او بخشی از برنامه افزایش فشار علیه ایران است. این را باید اقدامی در امتداد فرستادن بی۵۲ به منطقه خاورمیانه، اعزام ناوگروهها به خلیجفارس و اظهارات تند مقامهای غربی علیه مقامهای جمهوری اسلامی دانست. روی کار آوردن نتانیاهو بخشی از همین برنامه است و باید به دقت حواسمان به این مسئله باشد. امیدوارم با این وضعیت ملتهبی که در کشور به وجود آمده سیاستمداران ما روش گذشته خودشان را تغییر دهند. حتی اگر موضع این سیاستمداران حق باشد نباید در برابر مردم و خواستههایشان بیتوجه بود.
عاملی که باعث شد غرب و اروپا به سمت واکنش حاد بروند، شرایطی بود که باعث شد به نظر برسد تهران در کمپ مسکو قرار گرفته است. اتهامهایی که درخصوص فروش پهپاد، فروش موشک و ایجاد کارخانه تولید پهپاد علیه ایران مطرح شده، برای غرب بسیار اهمیت دارد. شما موقعیت را با دقت ببینید؛ اروپا و امریکا خود را در جبهه غرب قرار دادهاند و مسئله اوکراین به اندازهای پیچیده است که پیدا نشدن راهحل میتواند به بروز بحرانی بزرگتر نظیر جنگ جهانی بینجامد. شرایط به وجود آمده سبب شد، در جنگ اوکراین وضعیت به نحوی پیش برود که دیگر کشورها ایران را در کنار روسیه ببینند و این هزینه سنگینی را بر سیاست خارجی ایران تحمیل میکند.
بله ما هم به دلیل ظرفیت کشور و منابع طبیعی و ثروت نمردیم، الان هم توانایی نمردن و زنده ماندن داریم اما واقعا برای کشوری به قدرت و عظمت ایران شایسته است که برای بقا و زنده ماندن مبارزه کند؟
هیچ کس هم که خبر نداشته باشد، مردم ایران که طعم موشکهای روسی را به خوبی چشیدهاند. هزاران مرد و زن و جوان و پیر و کودک ما با موشکهایی که مسکو به صدام متحد وقت خود تحویل داده بود جان خود را از دست دادند. به عقیده من آنها هدفشان از این خرید پهپاد این بود که بتوانند ایران را در جنگ اوکراین در کنار خود نشان دهند. آنها میخواهند ایران را آلوده جنگ اوکراین کنند و مانع از آن شوند که ایران رابطهای عادی با دنیا داشته باشد. این کار باعث میشود ایران نتواند از قدرتها و ظرفیتهای خود استفاده کند.
تبادل نظر