فردای اقتصاد: برای همه ما سخت است که قبول کنیم اشتباه کردیم پس سعی میکنیم با انکار اشتباه امیدوار باشیم که اوضاع وفق مراد ما پیش رود. این مقاومت میتواند برای ما تبعات مختلفی داشته باشد چرا که تمایل به تغییر ندادن پیشبینیهایمان باعث میشود تا که در مواجهه با اطلاعات جدید که ممکن است نظرمان را عوض کنند دچار کم واکنشی یا اصلا بی واکنشی شویم و با تغییر ندادن پیشبینی هایمان تصمیمات مالی بگیریم که در نهایت به نفعمان نیستند. مثلا یک شرکت یا یک دارایی که برای پنج سال به طور پیوسته افزایش سودآوری یا قیمت خوبی را تجربه کرده، این ذهنیت را برای بسیاری از مردم شکل میدهد که این روند قرار است ادامهدار باشد و زمانی که اطلاعاتی خلاف این وضعیت به بازار مخابره میشود، بسیاری آن را نادیده میگیرند یا کماثر ارزیابی میکنند.
اما به هر حال بعد از گذشت مدت کوتاهی، این اطلاعات به واقعیت بدل میشن و در نتیجه سرمایهگذاری که کمواکنشی یا بیواکنشی به آنها داشته با زیان مواجه میشود.
در چنین مواقعی میگوییم که فرد یا در اینجا سرمایهگذار دچار سوگیری محافظهکاری یا conservatism bias شده است.
ریشههای چنین سوگیری متفاوت است که ما به سه مورد اصلی اشاره میکنیم:
اول ناکامی در ارزیابی مجدد دادههای پیچیده: تحلیل عملکرد یک شرکت کار پیچیدهای است و سرمایهگذار باید مجموعه گستردهای از اطلاعات مالی و تحلیلی را پیش از تصمیم درست بررسی کند. این فرآیند سخت و زمانبر باعث میشود افراد به صورت محافظهکارانه به پیشبینی یا دیدگاه قبلی خود پایبند بمانند.
دوم پدیده چسبندگی به پیشبینی: سرمایهگذاران به طرز عجیبی نیاز دارند که احساس معتبر بودن کنند بنابراین، وقتی نتایج را میبینند افراد کمی هستند که واقعا به نتایج نگاه میکنند، بخش عمده آنها در حال ارزیابی دیدگاههای خود هستند. این باعث میشود از یک گزارش ۱۰۰ صفحهای شرکت، عمدتا همان چند صفحهای که دیدگاهشان را تایید میکند به خاطر بسپارند و بقیه این گزارش را نادیده بگیرند.
سوم کندی در واکنش: باورهای اولیه یک سرمایهگذار به سختی ذهنش را درگیر کرده است بنابراین، آنها تا زمانی که شواهد متعددی را نبینند باورشان را تغییر نمیدهند و در نتیجه واکنش آنها عموما کند است، کندتر از بروز تغییراتی که میتواند منجر به زیان دیدن آنها شود.