۱۴ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۰

در علم سنتی اقتصاد، لذتی که در کسب ۵۰۰ هزار تومان پول است با رنج از دست دادن ۵۰۰ هزار تومان برابری می‌کند اما تحقیقات متنوعی انجام شده که نشان می‌دهند درد زیان به مراتب بیشتر از لذت سود کردن است.

فردای اقتصاد: میان اهالی وال‌استریت یک گفته مشهور وجود دارد: «بازارهای مالی دو قانون مهم دارند؛ قانون اول: پولت را از دست نده! قانون دوم: قانون اول را فراموش نکن!».

این قصه بحث روانشناختی اهمیت زیان برای سرمایه‌گذاران را به خوبی توضیح می‌دهد. گویا برداشت افراد از زیان کردن مانند یک شکست شخصیتی است. 

از همین جا قصه سوگیری «زیان‌گریزی» - (Loss-aversion Bias) آغاز می‌شود. در علم سنتی اقتصاد، لذتی که در کسب ۵۰۰ هزار تومان پول است با رنج از دست دادن ۵۰۰ هزار تومان برابری می‌کند.

اما تحقیقات متنوعی انجام شده که نشان می‌دهند درد زیان به مراتب بیشتر از لذت سود کردن است.

برخی از این پژوهش‌ها اندازه رنج ناشی از زیان را حدودا دو برابر لذت سود کردن گزارش کرده‌اند. مالی رفتاری بر اساس همین شواهد توضیح می‌دهد که چرا بسیاری از مردم در تصمیمات مالی خود غیرعقلایی رفتار می‌کنند.

پنج حالت پیش رو از رفتارهای غیرعقلایی در حوزه سرمایه‌گذاری ناشی از سوگیری زیان‌گریزی است که فهم آنها در مهار این سوگیری اهمیت بالایی دارد.

اول چسبیدن به بازنده‌ها: سرمایه‌گذار هنگام افت قیمت دارایی خود، آن را تا زمانی که به نقطه «سربه‌سر» برسد نگه می‌دارد؛ زیرا نمی‌خواهد آن معامله خاص را با زیان در ذهنش ثبت کند، حال آنکه ممکن است همان زمان گزینه‌های خیلی بهتری برای سرمایه‌گذاری وجود داشته باشد.

مثلا فرد یک دارایی را ۱۰۰ هزار تومان خریده است و پس از یک ماه قیمت آن به ۹۵ هزار تومان رسیده (۵ درصد زیان). سرمایه‌گذار حدود دو سال بعد آن دارایی را ۱۰۵ هزار تومان می‌فروشد؛ یعنی ۵ درصد سود در دو سال! حال آنکه در همین مدت فرصت‌های متعدد دیگری به وی معرفی شده بودند و فقط برای اینکه ۵ درصد زیان در ذهنش ثبت نشود، سودهای ۴۰، ۵۰ درصدی را از دست داده است.

دوم  شناسایی سریع سود: شخص زیان‌گریز ممکن است دارایی‌هایی که در موقعیت سود قرار گرفته است را سریع‌تر از آنکه به قیمت بنیادی خود رسیده باشند بفروشد، چون از نظر ذهنی می‌خواهند کسب سود را در ذهنش ثبت کرده باشد.

در این شرایط، سرمایه‌گذار بخش مهمی از فرصت‌ها را از دست می‌دهد. هرچند ممکن است در کوتاه‌مدت سودهای کوچک برایش خوشایند باشد، اما در بلندمدت حتما حسرت عایدی بزرگی که می‌توانسته داشته باشد را خواهد خورد. 

سوم برداشتن ریسک اضافی: زیان‌گریزی باعث می‌شود سرمایه‌گذاران ریسک‌های غیرضروری بردارند.

در واقع، برای اینکه زیان در یک خرید را قبول نکنند، سعی می‌کنند با ریسک اضافی آن را به سود تبدیل کنند.

مثلا فرض کنید ۱۰۰ سهم یک شرکت را به قیمت ۱۰۰۰ تومان خریده‌ایم و حالا قیمت‌ها به ۸۰۰ تومان رسیده است. فرد حالا ۲۰۰ سهم دیگر می‌خرد تا به اصطلاح میانگین کم کند و اگر سهم مجدد بالا رفت بگوید در مجموع سود کردم.

در واقع حالا سرمایه‌گذار ۳۰۰ سهم با قیمت متوسط ۸۶۶ تومان دارد و اگر قیمت سهام به ۹۰۰ تومان هم برسد می‌تواند بگوید که سود کرده است.

این شبیه رفتاری است که قماربازها در کازینو انجام می‌دهند؛ یعنی شرط‌بندی خود را دو برابر می‌کنند تا زیان قبلی جبران شود.

اما غافل از آنکه ممکن است آن شرط دیگر به نتیجه مطلوب نرسد و شما زیان بزرگتری را متحمل شوید.

در این حالت هم اگر قیمت آن سهم دیگر بالا نرود، سرمایه‌گذار زیان بزرگتری را متحمل می‌شود و خیلی بهتر بود که همان ابتدا زیان ناشی از داشتن ۱۰۰ سهم می‌پذیرفت تا اینکه اکنون ۳۰۰ سهم در زیان باشد.

چهارم فرار از بازار سرمایه: در برخی موارد سرمایه‌گذاران پس از تجربه یک زیان، به اصطلاح پشت دستشان را داغ می‌کنند که دیگر هیچگونه سرمایه‌گذاری در سهام نکنند.

بنابراین، سرمایه‌شان به سمت دارایی‌های کم‌ریسک مانند سپرده بانکی و موارد مشابه می‌برند که زیان نکنند، اما می‌دانیم که همیشه پاداش بزرگ عاید کسی می‌شود که ریسک بیشتری کرده است. بنابراین، آنها در بلندمدت بازنده سرمایه‌گذاری می‌شوند.

پنجم.  حراج اموال در دوران ریزش: یکی از تصمیمات غلط مهم در دوران ریزشی بازار است که زیان‌گریزی باعث می‌شود افراد دچار وحشت شوند و دارایی خود را برای جلوگیری از زیان بیشتر به سرعت بفروشند.

این در حالی است که سرمایه‌گذاران هوشمند کسانی هستند که در دوران ریزشی موقعیت‌های خرید مناسب را پیدا می‌کنند.

علاوه بر آگاهی از این انحرافات و تصمیمات غیرعقلانی، یکی از بهترین راهکارها برای دور ماندن از سوگیری زیان‌گریزی تمرکز بر تخصیص استراتژیک دارایی‌هاست.

وقتی شما سهم دارایی‌های مختلف را در پرتفوی خود به صورت استراتژیک تعیین و به صورت دوره‌ای آنها را بازآرایی می‌کنید، طبیعتا از بسیاری از تبعات منفی زیان‌گریزی که بالاتر اشاره شد دور می‌مانید.

مثلا به اموالتان حراج نمی‌زنید، خیلی زود شناسایی سود نمی‌کنید، تعداد دارایی‌های بازنده در پرتفوی شما مدیریت‌شده می‌ماند، ریسک اضافی برنمی‌دارید و حتما پرتفوی شما مطلقا خالی از دارایی‌های ریسکی نخواهد ماند.

برچسب‌ها