فردای اقتصاد: وقتی اتفاق واقعا بدی در زندگی شما رخ میدهد، چگونه درباره آیندهتان فکر میکنید؟ معمولا افرادی که در ذهن خود فاجعهپردازی میکنند، با خود چنین فکر میکنند: حالا همه چیز از هم خواهد پاشید و زندگی من تباه خواهد شد. بررسیها نشان داده است که که این طرز فکر، مانع بزرگی برای شادی است و حتی بدتر از آن، یک عامل خطر اصلی برای بروز اختلال استرس پس از سانحه یا سندرم PTSD است.
نشریه تایم در مقالهای نتایج یک بررسی بر ۷۹۴۳۸ نفر از سربازان ارتش آمریکا که از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ به عراق یا افغانستان اعزام شده بودند را منتشر کرد. این افراد در نخستین روز حضورشان در ارتش، یک پرسشنامه روانشناختی گرفتند و از آنها خواسته شد احساس خود را در مورد چندین عبارت ارزیابی کنند، عباراتی که مربوط به بدبینی و شدیدترین شکل آن یعنی فاجعهپردازی است. به عنوان مثال:
"وقتی اتفاقات بد برای من میافتد، انتظار دارم اتفاقات بد بیشتری روی دهند."
"وقتی اتفاقات بدی برای من میافتد، خودم را به خاطر آنها سرزنش میکنم."
"من کنترلی بر چیزهایی که برایم اتفاق میافتد ندارم".
"وقتی اتفاقات بدی برای من میافتد، نمیتوانم از فکر کردن به اینکه چقدر اوضاع بدتر میشود، دست بردارم."
"وقتی مشکل جسمی دارم، احتمالاً فکر میکنم که یک چیز بسیار جدی است".
"وقتی در کاری شکست میخورم، تمام امیدم را از دست میدهم"
"من به استرس، با بدتر کردن اوضاع از آنچه هست پاسخ میدهم."
به نظر میرسد که میتوان از این پرسشنامه روز نخست برای پیشبینی قوی اینکه چه افرادی دچار PTSD میشوند، استفاده کرد. فاجعهپردازانی که با استرس رزمی شدید مواجه میشدند، تقریباً چهار برابر بیشتر از افراد غیرفاجعهپرداز در طول خدمت خود به PTSD مبتلا میشدند. اما حتی آن دسته از فاجعهپردازانی که با حداقل نبرد مواجه بودند، نسبت به افراد غیر فاجعهپرداز و همچنین افرادی که در تمام سطوح دیگر نبرد قرار میگرفتند، در معرض خطر بیشتری برای PTSD بودند.
نبرد، نزدیک به فجیعترین رویدادی است که احتمالا بشر با آن روبرو میشود. اما این بررسی چه درسی برای ما جمعیت غیرنظامی جهان دارد؟ اگر فاجعهپردازی کنید، احتمالاً بیشتر از حوادث بد رنج خواهید برد، و اگر طرز فکر مخالف و خوشبینانه داشته باشید، احتمالا انعطافپذیرتر خواهید بود.
دکتر مارتین سلیگمن، استاد دانشگاه پنسیلوانیا، رییس سابق انجمن روانشناسی آمریکا و نویسنده این مقاله نشریه تایم در ادامه مینویسد: من اعتراف میکنم که یک فاجعهپرداز هستم، اما داروی خودم را مصرف میکنم. من یاد گرفتهام که چگونه با فاجعهپردازی مبارزه کنم و شما هم میتوانید. در کتاب Tomorrowmind، گابریلا روزن کلرمن و من در مورد اینکه چگونه میتوانید این قدرت را در خود بسازید، بحث میکنیم. یکی از تمرینهای قوی این است که آن را «عینیسازی کنید» : با تصور یک رویداد نگرانکننده که توضیحی نامطمئن، اما بالقوه وحشتناک دارد، شروع کنید. برای سربازان، نمونه آن، گم شدن یکی از نفرات در شب بود. آنها با بدترین توضیح ممکن شروع میکنند: "او مرده است، و این همه تقصیر من است." سپس، بهترین حالت ممکن: "باتری رادیوی او تمام شده است و او تا چند دقیقه دیگر پیدا خواهد شد." در نهایت، به احتمال زیاد، همراه با برنامههایی برای کنار آمدن با آن، این سناریو مطرح است: «او احتمالاً مجروح شده است، بنابراین باید مسیر گامهایمان را بازگردیم، او را پیدا کنیم و او را برگردانیم». پیروی از این الگو باعث ایجاد تابآوری در سربازان شد.
با شیوع کووید-۱۹ وقتی که به تولد ۷۸ سالگی خود نزدیک میشدم به طرزی فاجعهپردازانه گفتم: «من در آسیبپذیرترین گروه سنی هستم. مطمئن هستم که میمیرم.» اما بعد از خودم در مورد بهترین نتیجه پرسیدم: "من بسیار سالم هستم پس احتمالاً به طور کامل از این ویروس فرار خواهم کرد." و سپس روی محتملترین نتیجه تمرکز کردم و برای آن برنامهریزی کردم: «فعلاً تا جایی که میتوانم فاصله اجتماعی را رعایت میکنم، همه واکسنها را مصرف میکنم و به این ترتیب اگر مبتلا شدم نوع خفیف آن را میگیرم و از آن خلاص خواهم شد.» هیچ راهی برای حذف کامل نااطمینانی از زندگی شما وجود ندارد. اما این تمرین یکی از راههای کاهش سیستماتیک فاجعهپردازی است - و بنابراین، هم شادی را با وجود نااطمینانی در وجودتان حفظ میکنید و هم انعطافپذیری احساسی را توسعه میدهید.
منبع: TIME
نویسنده: دکتر مارتین سلیگمن، استاد دانشگاه پنسیلوانیا، مدیر مرکز روانشناسی مثبت و رئیس سابق انجمن روانشناسی آمریکا
مترجم: شادی آذری حمیدیان
تبادل نظر