او که فوتبال را از مدرسه آغاز کرده بود، در نهایت پس از عضویت در تیم فوتبال کالج کنیون، به رویای فوتبال خود پایان داد و دو سال در رشته تئاتر دانشگاه به تحصیل مشغول شد. این آغاز حرفه‌ای بود که شهرتی جهانی را برای پل نیومن در پی داشت. بازی در بیش از 60 فیلم سینمایی، ایفای نقش در شش نمایش برادوی، کسب سه جایزه گلدن گلوب، یک جایزه اسکار و یک جایزه امی، از افتخارات او در عرصه فعالیت‌های هنری است.
زندگی نیومن اما به ورای عرصه هنر گسترش یافت و او را به یک کارآفرین تبدیل کرد. وی در سال 1982 شرکت "نیومنز اون" را تاسیس کرد که بنگاهی اقتصادی به ارزش نیم میلیارد دلار بود و در زمینه محصولات غذایی فعالیت می‌کرد. این شرکت، انعکاسی بود از ذهن کارآفرین پل نیومن و روح خیرخواه او. کار این شرکت در ابتدا با تولید بطری‌های حاوی سس سالاد به عنوان هدیه کریسمس آغاز شد. سپس نیومن تصمیم گرفت سس‌های به جا مانده از آن کریسمس را به مغازه‌ها بفروشد، فروشی که بسیار موفق از کار درآمد. تولید سس سالادی که با همکاری شریک‌اش، هاچنر در یک پارکینگ آغاز شد، به فروش نوشیدنی، اسنک، غذای حیوانات و محصولات دیگر انجامید.
درس مسئولیت اجتماعی برای کارآفرینان
پل نیومن در فعالیت‌های شرکتی‌اش، پیام مهمی برای کارآفرینان از خود به یادگار گذاشت، پیامی که پشت پرده شرکت نیومن نهفته بود. تاسیس این شرکت در واقع ریشه در فعالیت‌های بشردوستانه داشت و شعارش این بود: «بیایید همه را صرف خیریه کنیم.» این شعار منعکس‌کننده حقیقتی قابل تامل بود، این واقعیت که 100 درصد سود شرکت پس از مالیات، به «بنیاد نیومنز اون» منتقل می‌شد تا صرف اهداف خیریه در زمینه آموزش و سازمان‌های تماما متکی بر خیریه. این بنیاد از سال 1982 تا کنون بیش از 570 میلیون دلار صرف طرح‌های نیکوکاری کرده است. نیومن همچنین پس از فوت تنها پسرش بر اثر تداخل مصرف نوشیدنی الکلی با داروهای درمانی، در سال 1978 مرکز اسکات نیومن را تاسیس کرد. علاوه بر این پل نیومن برای کمک به کودکانی که از بیماری‌های مرگ‌آور رنج می‌برند، مرکزی را راه‌اندازی کرد تا روزهای تعطیلشان را رایگان سپری کنند.
وداع با مردم
نیومن در سال 2007 ضمن اعلام بازنشستگی، از حرفه هنرپیشگی خداحافظی کرد و گفت: « دیگر قادر نیستم به عنوان یک هنرپیشه در سطحی که دوست دارم، کار کنم.» یک سال پس از آن، پل نیومن به دلیل بیماری سرطان در منزل خود واقع در کانکتیکات، چشم از جهان فروبست.
نویسنده: شادی آذری
تبادل نظر