«اقتصاد جنگلساز» عنوانی است که قابل اطلاق بر اقتصاد ایران است؛ البته اقتصادی که جنگل ساختمان میسازد نه جنگل درختان و اتفاقا با تخریب محیط زیست. جنگل ساختمان پس از آنکه کوچههای تنگ و باریک شهرها را به صورت عمودی تسخیر کرد طی سالهای اخیر در کوه و دشت و روستاهای اطراف شهرها با تخریب محیط زیست به پیشروی خود ادامه میدهد. جالب اینکه قیمت مسکن هم به رغم افزایش شدید تولید پایین نیامده بلکه با شیبی تند افزایش هم یافته است؛ داستان چیست؟
واقعیت آن است که «جنگل ساختمان» معلول «تورمسازی» و نحوه مواجهه با تورم است. تورم اگرچه خود پدیدهای فاجعهبار است که ریشه در دستکاری ارزش پول دارد اما فاجعهبارتر از خود تورم، نحوه مواجهه با آن است. قبلا گفته شد که افزایش نقدینگی چنانچه نامتناسب با ظرفیت رشد تولید باشد پول ملی را همانند شیری که آب قاطی آن کنند رقیق و کمارزش میکند. مردم با کمارزش شدن پول، سعی در تبدیل پول به انواع کالاهایی میکنند که در حال گرانتر شدن است. مواجهه با این پدیده که میتواند شتاب قیمتها را افزون کند هم راهکار علمی دارد هم شبهعلمی.
راهکار علمی دهههاست که کشف شده است اما سیاستگذار ایرانی دهههاست که راهکار شبهعلمی را انتخاب میکند. علم، رشد نامتناسب نقدینگی را به انفجاری تشبیه میکند که قیمتها را همانند گله اسبها میرماند و راهکار علمی، محدود کردن شعاع رمیدن قیمتها از طریق عملیاتی موسوم به عملیات بازار باز است که قبلا ذکر آن رفت. اما راهکار شبهعلمی دویدن به دنبال تکتک قیمتها برای مهار آن است که شبیه دم اسب را گرفتن و افسار را رها کردن است. این راهکار شبهعلمی، مشکل تورم را حل نمیکند و صرفا مصائب تورم را مضاعف میکند. اما چگونه؟
قیمتگذاری دستوری به عنوان «راهکار شبهعلمی مهار تورم» شبیه همان دم اسب را گرفتن و افسار را رها کردن است که فجایعی به این شرح دارد: تولید داخلی را نابود یا معتاد به فضای گلخانهای میکند (مثل تولید خودرو)، برای مصرفکنندگان هیچ خیری ندارد چون قیمت بازار از قیمت دستوری تبعیتی نمیکند و بالاخره اینکه سود صنعت را به زیان تبدیل کرده و باعث میشود که جذابیت سرمایهگذاری مولد از بین برود. مردم و بنگاهها در این شرایط هیچ پناهگاهی برای حفظ ارزش پول و پسانداز خود پیدا نمیکنند جز خرید داراییهایی مثل مسکن، خودرو، دلار، طلا و سایر کالاهای بادوام.
جذابسازی سهوی یا عمدی داراییهایی مثل مسکن در مقابل جذابیت سود تولید فجایعی دومینووار دارد (گویا عمدی هم طرفدار دارد و برخی دولتمردان معتقدند مسکن ضربهگیر تورم است!). این جذابسازی باعث افزایش شدید تقاضا برای مسکن و سکه و خودرو (برای حفظ ارزش تورم) میشود که نتیجه آن انتقال فشار تورم به این کالاها و افزایش نامتعارف قیمت این کالاهاست. تولید جنونآمیز جنگل ساختمان نتیجه این دومینوی مخرب برای پاسخ به تقاضاست که حتی کوچکترین گرهی از مشکل مسکن مردم را هم حل نمیکند و فقط تقاضای سرمایهای دارد (عمده این جنگلهای ساختمان در مناطق شمالی تهران، مناطق خوش آبوهوای اطراف شهرها، ساحل شمال و حتی کیش است).
البته سرمایهگذاری معیوب برای تولید جنگل ساختمان که نتیجه تحریف قیمتها با راهکار شبهعلمی است در تولید خودرو هم مشاهده میشود. اما برای دولتمردان حتی این سؤال هم مطرح نیست که چرا تورمی که تقاضای گوشت را به حدود یک سوم کاهش داده تقاضای خودرو را پایبن نیاورده؟ کسی سؤال ندارد که معنای حدود صدها هزار خودروی شماره شده که به خیابان نیامده چیست؟ با منابعی که به دلیل تحریف قیمتها صرف تولید اینها شده چه میشد کرد؟ یا با حدود ۷۰ تا ۹۰ میلیون سکه در کنار مقادیر انبوهی از ارزهای خارجی که در خانهها برای حفظ ارزش پول ذخیره شده است؟
این داستان ادامه دارد...
در همین رابطه:
علم و شبهعلم در اقتصاد ایران/ مقدمه
تورم را چه کسانی میسازند؟/ مطلب اول
تورم را نرخ ارز بالا میبرد؟/مطلب دوم
عدد حیثیتی یک اقتصاد/ مطلب سوم
تورمخواری یا سرمایهگذاری؟/ مطلب چهارم