ذینفعان تورم در ایران بزرگترین برندگان رشد نامتناسب نقدینگی در ایران هستند و از هر نظریهای که مدافع پمپاژ نقدینگی به اقتصاد باشد حمایت میکنند. به همین دلیل، نظریاتی چون این نظریه که «تورم ایران ناشی از رشد نقدینگی نیست بلکه ناشی از فشار هزینه است» خریدار دارد. اینان میگویند نقدینگی حتی اگر زیاد هم باشد ولی به جای تهاجم به داراییها به سمت تولید هدایت شود اثر تورمی ندارد. این استدلال مغالطهآمیز در واقع احاله به محال است چون داستان این نیست که تهاجم نقدینگی به داراییها باعث افزایش قیمتها میشود؛ بلکه چون انتظارات تورمی باعث شکلگیری انتظارات برای افزایش قیمت داراییها شده است نقدینگی مردم صرف خرید آنها میشود تا از ذوب ارزش آن محافظت شود.
قبلترها برای استدلال اینکه نقدینگی کم است از وضعیت بنگاههای بزرگ شاهد مثال میآوردند. اما فارغ از اینکه همین بنگاهها (حتی بانکها) بخش بزرگی از نقدینگی خود را به ملک و سایر داراییها تبدیل کردهاند و به همین دلیل با کمبود نقدینگی مواجه هستند مغالطه دیگری در این موضوع وجود دارد که بعدا به آن خواهم پرداخت. اما اخیرا با این استدلال به میدان آمدهاند که نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی در ایران گویای این نیست که نقدینگی در ایران زیاد است پس باید در نقدینگی دمید که اخیرا در یکی از مناظرهها هم به آن اشاره شد.
اما آیا واقعا نقدینگی کم است؟ قبل از اینکه به این پرسش پاسخ دهیم ابتدا باید گفت که مقایسه نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی کشورها با همدیگر قباس معالفارق است چون میزان نیاز نقدینگی در هر کشوری متناسب با توسعه بازار مالی آن متفاوت است. دقیقا به همین دلیل مشاهده شده است که کشورهایی مثل ونزوئلا و زیمبابوه با درجه پایینی از این نسبت حتی ابرتورم را هم تجربه کردهاند.
اما صرفنظر از این بحث، همانطور که در مطالب قبلی هم اشاره شد خوشبختانه به دلیل پذیرش تکنیک هدفگذاری تورم در ایران نیازی به پاسخ به این پرسش نداریم. تکنیک هدفگذاری تورم دقیقا با همین استدلال جایگزین لنگرهای قبلی ایجاد ثبات اقتصادی (لنگر ارز و کلهای پولی) شد که اصولا هیچکس نمیداند اقتصاد به چقدر نقدینگی نیاز دارد. اگر پاسخ این سؤال راحت بود نیازی نبود که فدرال رزرو دو سال پیاپی هر سه ماه یک بار رصد کند تا ببیند برای مهار انتظارات تورمی باز هم لازم است نرخ بهره را با هدف جمعآوری نقدینگی بالا ببرد یا نه. این تکنیک سیاستگذاری از دهه هشتاد به این سو باعث شد که تورم در اکثر کشورهای جهان تکرقمی شود. بنابراین برای کشف میزان بهینه نقدینگی در ایران نیازی به محاسبه نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی ژاپن و آمریکا و سوییس نیست. بلکه کافی است هر زمان که انتظارات تورمی شکل گرفت با عملیات بازار باز نقدینگی را جمع کرد و هر زمان که داستان معکوس شد نقدینگی را با عملیاتی معکوس به اقتصاد پس داد.
در همین رابطه:
علم و شبهعلم در اقتصاد ایران/ مقدمه
تورم را چه کسانی میسازند؟/ مطلب اول
تورم را نرخ ارز بالا میبرد؟/مطلب دوم
عدد حیثیتی یک اقتصاد/ مطلب سوم
تورمخواری یا سرمایهگذاری؟/ مطلب چهارم
دست مرئی علیه دست نامرئی/ مطلب پنجم
جنگل درختان و جنگل ساختمان/ مطلب هفتم
انسان اقتصادی و انسان سیاسی/ مطلب هشتم
تبادل نظر